داستان فیلم سینمایی «داستان استاین» رو تو این مطلب مشاهده می کنید.
اینتین – شبی برفی و سرد است که دختری هشتساله به نام استاین پا به شهر کوچک و قدیمی کوبلر میگذارد. او پدری را در جنگ از دست داده و اکنون در جستوجوی خانوادهای تازه است. استاین میداند در این شهر پیرمرد کفاشی به نام اندرسن زندگی میکند؛ مردی منزوی که سالهاست پای از خانه بیرون نگذاشته. دخترک شبانه از دریچهی کارگاه کهنه او وارد میشود و خود را نوهی اندرسن معرفی میکند.
به مرور با پسرکی پرانرژی به نام یورگن و خانوادهاش آشنا میشود و برای باورپذیر شدن دروغش، ادعا میکند که دختر جنی است؛ همان دختری که سالها پیش شهر را ترک کرده بود. همه چیز آرام پیش میرود تا اینکه زنی کنجکاو به نام تیلا هیول به استاین مشکوک میشود. خیلی زود راز برملا میشود: استاین از مدرسه شبانهروزی خود فرار کرده است. با آمدن مسئولان مدرسه، او وحشتزده به برج متروکهی شهر پناه میبرد.
در همین زمان اندرسن، با پیدا کردن نامهای در وسایل دخترک، درمییابد که استاین بیپناه مانده و فقط دنبال خانوادهای است که او را باور کنند. پیرمرد برای نخستین بار پس از سالها دل از تنهایی میکند، به بالای برج میرود و با سخنانی آرام دل استاین را به دست میآورد. این ماجرا سرانجام باعث میشود اندرسن با دخترش جنی آشتی کند و خانوادهی یورگن نیز سرپرستی استاین را بپذیرند.
این داستان پرهیجان و احساسی در این فیلم با نام اصلی «کریسمس در خیابان کفاشی» (Christmas on Cobbler Street / Den Forste Julen I Skomakergata) به تصویر کشیده شده است؛ اثری خانوادگی و ماجراجویانه محصول نروژ در سال ۲۰۲۳، به کارگردانی میکال هولند و تهیهکنندگی آندرآ کریستین بکستورم. در این فیلم کاره کناردی، کریستوفر اوسلن و ایمان مسکینی نقشآفرینی کردهاند. فیلم با مدت زمان ۸۴ دقیقه، قصهای گرم از امید، دوستی و معجزهی خانواده را روایت میکند.