آموزشی

زندگینامه ابوالقاسم حالت؛ تحقیق درباره ابوالقاسم حالت و اشعارش

با خلاصه زندگینامه ابوالقاسم حالت و آثار این شخصیت برجسته تاریخ ادبیات فارسی، همراه این بخش باشید.

اینتین – نام ابوالقاسم حالت به عنوان یکی از چهره‌های ماندگار تاریخ ادبیات فارسی به ویژه در حوزه طنز، می‌درخشد. بحر طویل های ابوالقاسم حالت و هم‌چنین آثار طنز این شاعر خوش‌قریحه بسیار خوانده شده و نام او را پرآوازه نموده است.

مطالعه این بخش از ستاره برای تحقیق در مورد ابوالقاسم حالت به دانش‌اموزان پایه ششم کمک می‌کند. هم‌چنین در ادامه، علاوه‌بر پاسخ به سوالاتی مانند ابوالقاسم حالت قرن چندم است یا این شاعر اهل کجاست، پاسخ داده‌ایم و سپس گلچینی از بهترین اشعار ابوالقاسم حالت را برای‌تان گردآوری کرده‌ایم.

ابوالقاسم حالت کیست؟

ابوالقاسم حالت با نام اصلی ابوالقاسم عبداللَّه فرد (متخلص به حالت) فرزند محمدتقى حالت است که در سال ۱۲۹۳ و در خانواده‏اى متمدن و مذهبى متولد شد و از شاعران معاصر محسوب می‌شود. او از تواناترین شاعران، طنزپردازان و مترجمان زمان خود بود. اگر می‌خواهید بدانید ابواالقاسم حالت اهل کجاست، باید بگوییم این شاعر نامی در تهران متولد شد و در همین شهر نیز از دنیا رفت.

شغل ابوالقاسم حالت

حالت پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه به استخدام شرکت ملی نفت ایران درآمد و تا سن بازنشستگی به کار در این سازمان مشغول شد.

آغاز فعالیت هنری ابوالقاسم حالت

ابوالقاسم حالت در سال ۱۳۱۴ وارد وادی شعر شد و از سروده‌های خود، دیوان شعری به یادگار گذاشت. قالب شعر های ابوالقاسم حالت در دیوانش شامل قطعاتی ادبی، مثنوی‌ها، قصاید، غزلیات و رباعیات است که خود نمایانگر عمق دانش ادبی این شاعر است.

بحر طویل ابوالقاسم حالت در مطبوعات

در سال ۱۳۱۷ حالت وارد مطبوعات شد و بحر طویل‌های خود را با امضای اسامی خاصی مانند هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی مستعاری همچون خروس لاری، شوخ، فاضل ماب و ابوالعینک در مجله معروف فکاهی توفیق به چاپ رسانید.

وی همچنین پس از انقلاب اسلامی، علی‌رغم کهولت سن، مدت نسبتا طولانی را با مجله گل آقا همکاری کرد.

ابوالقاسم حالت از علاقه‌مندان به مسائل دینی بود؛ از سال ۱۳۲۳، هر هفته چند رباعی جدی که ترجمه‌ای از کلمات قصار امام علی (ع) نوشته و در مجله «آئین اسلام» چاپ می‌شد.

بحر طویل یعنی چی؟

بحر طویل به زبان ساده نوعی شعر یا نثر موزون در ادبیات فارسی است که بیشتر برای بیان سخنان طنز یا هزل کاربرد دارد.

اولین شعر ابوالقاسم حالت

استاد ابوالقاسم حالت درباره اولین سروده خود چنین گفته است:

«روزى در مدرسه با یکى از دوستان همکلاسم قهر کرده بودم و چون خیلى نسبت به هم صمیمى بودیم بالاخره طاقت نیاودم و با یک قطعه سه بیتى از او معذرت خواستم، این قطعه که اولین شعرم بود و متأسفانه الان هیج به یادم نیست موثر واقع شد و قهر ما را به آشتى تبدیل نمود. اثر این شعر مرا بر آن داشت که شاعرى را دنبال کنم، لذا از کلاس ششم ابتدایى گاهگاهى شعر ساختم، مخصوصا تابستان‏ها که مدرسه تعطیل بود و فراغت بیشترى داشتم و مى‏توانستم هم شعر بسازم و هم دنبال چاپ آن بروم اما روزنامه‌‏هاى ادبى آن ایام که عبارت بودند از «نسیم شمال» و «کانون شعرا» و «توفیق» همه از چاپ اشعارم خوددارى مى‏کردند، چون بسیار ناپخته بود، ولى این امر به هیچ‏وجه باعث دلسردى من نمى شد. تا دو سه سال بعد که کم‏کم بعضى از اشعارم در روزنامه‌‏ها چاپ شد.»

ورود ابوالقاسم حالت به محافل ادبی

پس از چندى که اولین اثر ابوالقاسم حالت در یکى از جراید چاپ گردید، درصدد برآمد که خود را به کانون و انجمن‌‏هاى ادبى نزدیک کند. به همین دلیل بعضى شب‌‏ها به انجمن ادبى ایران که ملک الشعرای بهار نیز یکی از اعضای آن بود می‌‏رفت. از بخت خوش در یکى از همین شب‏‌ها یکى از اشعار خود را در این انجمن ادبى قرائت کرد. پس از خواندن شعرش، صداى آفرین و احسنت رسا و پر طنطنه شیخ‏الملک اورنگ که در آن زمان نایب رئیس انجمن بود به قدرى وى را تحت تأثیر قرار داد که تا صبح خواب به چشمانش راه نیافت. از این زمان به بعد وى در راه شهرت و ترقى گام‏هاى بلندى یکى پس از دیگرى برداشت.

آثار ابوالقاسم حالت

از ابوالقاسم حالت آثار ادبی و فرهنگی فراوانی در زمینه‌های طنز، شعر، ادبیات و ترجمه بجا مانده‌ است. در ادامه لیست مجموعه اشعار، تالیفات و ترجمه‌های این هنرمند را خواهید خواند.

مجموعه اشعار و کتاب های ابوالقاسم حالت

فکاهیات حالت
دیوان ابوالعینک
دیوان خروس لاری
بچه ها برق آمده
بحرطویل های هدهد میرزا
دیوان شوخ
گلزار خنده
کتاب عیالوار ابوالقاسم حالت
دیوان اشعار (اشعار، رباعیات)
پروانه و شبنم (قصاید اخلاقی و عرفانی سعدی و تذکره شاهان شاعر)

تالیفات

زن داری و گرفتاری (نشر درسا)
پابوسی و چاپلوسی مجموعه مقالات طنز

ترجمه‌ها

فرعون (الویز جارویس مک گرو) نشر درسا
مینوتوس مشاور نرون (میکا والتاری) نشر درسا
تاریخ فتوحات مغول (جی.جی. ساندرز)
تاریخ تجارت (اریک ن. سیمونز)
ناپلئون در تبعید (خاطرات ژنرال برتران)
زندگی من (مارک توین)
زندگی بر روی می‌سی سی پی (مارک توین)
پیشروان موشک سازی (بریل ویلیامز / ساموئل اشتاین)
بهار زندگی (کلارمیس هاستی کارول)
جادوگر شهر زمرد (فرانک باوم)
بازگشت به شهر زمرد (فرانک باوم)
پسر ایرانی، (ماری رنولت)
شبح در کوچه میکل‌آنژ
فروغ بینش
شکوفه‌های خرد
راه رستگاری
کلمات قصار علی بن ابیطالب
مجموعه تاریخ کامل ابن اثیر (۲۳ جلد)
پاینده بادا ایران ابوالقاسم حالت

اولین سرود ملی پس از انقلاب کاری از ابوالقاسم حالت با نام پاینده بادا ایران بود که در واقع پس از انقلاب ۵۷، ابوالقاسم حالت از طرف انجمن ادبی ایران، شعر نخستین سرود ملی بعد از انقلاب را تدوین کرد. در نهایت به علت طولانی بودن این شعر و از آنجایی که برای اجرا در مجامع بین‌الملی مناسب به نظر نمی‌رسید، مقرر شد سرودی دیگر ساخته شود.

متن سرود ایران ابوالقاسم حالت را در ادامه می‌خوانید:

شُد جمهوری اسلامی به پا

که هم دین دهد هم دنیا به ما

از انقلاب ایران دِگر

کاخ ستم گشته زیر و زِبَر

تصویر آیندهٔ ما

نقش مراد ماست

نیروی پایندهٔ ما

ایمان و اتحاد ماست

یاریگر ما دست خداست

ما را در این نبرد او رهنماست

در سایهٔ قرآن جاودان

پاینده بادا ایران

آزادی چو گل‌ها در خاک ما

شکفته شد از خون پاک ما

ایران فرستد با این سرود

رزمندگان وطن را درود

آیین جمهوری ما

پشت و پناه ماست

سود سلحشوری ما

آزادی و رفاه ماست

شام سیاه سختی گذشت

خورشید بخت ما تابنده گشت

درگذشت ابوالقاسم حالت

ابوالقاسم حالت در ۳ آبان ۱۳۷۲ در سن ۷۹ سالگی بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت. اگر برای‌تان این سوال پیش آمده که ابوالقاسم حالت کجا دفن شده، باید بگوییم ایشان در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شدند.

وصیت نامه استاد حالت به شعر

ابوالقاسم حالت قسمتی از وصیت نامه خود را نیز به شعر بیان کرده‌ است؛ در قسمتی از وصیت‌نامه استاد ابوالقاسم حالت، می‌خوانیم:

بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید
نه به من بر سر گور و کفن آزار دهید

نه پی گورکن و قاری و غسال روید
نه پی سنگ لحد پول به حجار دهید

به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی
که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید

این دو چشمان قوی را به فلان چشم چران
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید

وین زبان را که خداوند زبان بازی بود
به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید

کله‌ام را که همه عمر پر از گچ بوده است
راست تحویل علی اصغر گچکار دهید

وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه
به فلان سنگتراش ته بازار دهید

کلیه‌ام را به فلان رند عرق خوار که شد
از عرق کلیه او پاک لت و پار دهید

ریه‌ام را به جوانی که ز دود و دم بنز
در جوانی ریه او شده بیمار دهید

جگرم را به فلان بی‌جگر بی‌غیرت
کمرم را به فلان مردک زن باز دهید

چانه‌ام را به فلان زن که پی وراجی ست
معده‌ام را به فلان مرد شکمخوار دهید

گر سر سفره خورَد فاطمه بی دندان غم
به که، دندان مرا نیز به آن یار دهید

زیباترین اشعار ابوالقاسم حالت

در ادامه تعدادی از معروف ترین شعرهای ابوالقاسم حالت را میخوانید.

شعر ای مادر عزیز ابوالقاسم حالت
ای مادر عزیز ، که جانم فدای تو
قربان مهربانی و لطف و صفای تو

هرگز نشد محبت یاران و دوستان
همپایه ی محبت و مهر و وفای تو

مهرت برون نمی‌رود از سینه‌ام که هست
این سینه خانه ی تو و این دل سرای تو

آن گوهر یگانه ی دریای خلقتی
کاندر جهان کسی نشناسد بهای تو

مدح تو واجب است ولی کیست آن کسی
کآید برون ز عهده ی مدح و ثنای تو

هر بهره ای که برده ام از حسن تربیت
باشد ز فیض کوشش بی منتهای تو

ای مادر عزیز ، که جان داده ای مرا
سهل است اگر که جان دهم اکنون برای تو

گر جان خویش هم ز برایت فدا کنم
کاری بزرگ نیست که باشد سزای تو

تنها همان تویی که چو برخیزی از میان
هرگز کسی دگر ننشیند به جای تو

گر بود اختیار جهانی به دست من
می‌ریختم تمام جهان را به پای تو

بخشی از بحر طویل عمو نوروز ابوالقاسم حالت

رفقا خاطر خود شاد بدارید و ره غم مسپارید و گل و لاله ببارید و به هر سو بگذارید که یک بار دگر فصل بهار آمد و نوروز درآمد ز در و کرد طبیعت هنر و ابر برآورد سر و ریخت زباران گوهر و سبز شد از نو شجر و داد نوید ثمر و گشت جنان جلوه گر و یافت جهان زیب و فر و لطف و صفائی دگرو کرد غم از دل به در و می دهدت باد بهاری خبر از طی شدن فصل زمستان که کنی ترک شبستان و تو هم چون گل خندان بزنی خیمه به بستان و ببینی که گلستان زگل و لاله و ریحان و زباریدن باران شده چون روضه ی رضوان همه پرلاله ی نعمان همه پر نرگس فتان همه پر گوهر و مرجان غرض ای نور دل و جان منشین زار و پریشان که شوی سخت پشیمان چو دهی فرصت عیش و طرب از دست درین فصل دل انگیز و فرح زا که صفا داده به هر باغ و به هر راغ و چنان ساحت فردوس برین کرده جهان را .

شعر جهان ایده آل از ابوالقاسم حالت

قربان جهانی که در آن جنگ نباشد
مشت و لگد و سیلی و اوردنگ نباشد
از وحشت بمب اتم و توپ و مسلسل
پیوسته به پا خار و به سر سنگ نباشد
باهم نستیزند سپیدان و سیاهان
دعوا سر نام و نسب و رنگ نباشد
در باغ وفا مرغ بد آواز نیابیم
در بزم صفا ساز بد آهنگ نباشد
افسار به دست دو سه گمراه نیفتد
ایام به کام دو سه الدنگ نباشد
مادون ز ستمکاری مافوق ننالد
از دست دلی سنگ دلی تنگ نباشد
هر مملکتی تا طلبد حق خودش را
محتاج به صد لشکر صد هنگ نباشد

شعر کوتاه از ابوالقاسم حالت

هر چه کردیم ز ما جمله رضایت دارند
نه ملال و نه کدورت نه شکایت دارند
شاید از ما گلمندند و اگر دم نزنند
حجب و کم روی بی حد و نهایت دارند
چون ندارد ثمر از ما گله بیخود نکنند
آن کسانی که به سر عقل و درایت دارند
خنده ام گیرد از اندیشه ی آن ساده دلان
که ز امثال من امید حمایت دارند
واقعا مسخره است این که منم خود گمراه
دوستان جمله ز من چشم هدایت دارند
همه خواهند که من گردن خائن بزنم
این چه عشقی است که یاران به جنایت دارند
قسمت مردم بی جربزه میدانی چیست؟
رؤسائی که نه عقل و نه کفایت دارند

شعر طنز ابوالقاسم حالت

حاجی رجب از مکه چو برگشت به میهن

آورد دو صد گونه ره آورد به خانه

اشیاء گرانقیمت و اجناس نفیسی

کز حسن و ظرافت همه را بود نشانه

از رادیو و ساعت و یخچال و فریزر

تا ادکلن و حوله و آیینه و شانه

از پرده ی ابریشم و رو تختی مخمل

تا جامه ی مردانه و ملبوس زنانه

در جعبه ی محکم همه را بسته و چیده

تا لطمه نبینند ز آفات زمانه

دیدم که بر آن جعبه نوشته است ظریفی

((مقصود تویی! کعبه و بتخانه بهانه))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا