معنی شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود به همراه کلیپ شعرخوانی و عکسنوشتهها.
اینتین – با نزدیک شدن به آخرین روزهای فصل پاییز اشعار زیبای یلدایی یا شعر در مورد پاییز، به دلیل حس و حال ویژه این کارها، بسیار شنیده و خوانده شده و مورد توجه قرار میگیرد. یکی از این اشعار، شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود است که با وصف زیبایی این فصل آغاز شده، سپس به یلدا و تنهایی اشاره میکند و پس از آن با بندهایی درباره زندگی ادامه مییابد. این شعر که تمی نه خاکستری، بلکه برعکس، درونمایهای امیدوارانه دارد، به این موضوع میپردازد که در هر زمان باید فرصت را غنیمت و قدر لحظهها را دانست و زندگی کرد.
شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود از کیست؟
شاعر شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود آقای فرامرز عرب عامری است؛ اما در برخی منابع این شعر را به اشتباه به یغما گلرویی و یا شاعران دیگر نسبت دادهاند.
متن شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
در ادامه، شعر کامل دو قدم مانده که پاییز به یغما برود فرامرز عرب عامری را میخوانید.
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟
گلهها را بگذار!
نالهها را بس کن!
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود!
تا بجنبیم تمام است تمام!
مِهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت
یا همین سال جدید!
باز کم مانده به عید!
این شتاب عمر است…
من و تو باورمان نیست که نیست!
زندگی گاه به کام است و بس است
زندگی گاه به نام است و کم است
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام…
زندگی معرکهی همت ماست…
زندگی میگذرد…
زندگی گاه به نان است و کفایت بکند
زندگی گاه به جان است و جفایت بکند
زندگی گاه به آن است و رهایت بکند؛
چه به نان و
چه به جان و
چه به آن…
زندگی صحنهی بی تابی ماست…
زندگی میگذرد…
زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد
زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد
چه به راز و
چه به ساز و
چه به ناز…
زندگی لحظه بیداری ماست…
زندگی میگذرد…
منبع | ستاره




