با معرفی و خلاصه کتاب «رویاهای حقیقی» تو این مطلب همراهمون باشید.
اینتین – «رویاهای حقیقی» کتابی نوشته ریحانه امیرنکویی و ویراستاری حمیدرضا رضوانی اول هست که نشر آرسس اون رو منتشر کرده.
درباره کتاب «رویاهای حقیقی»
حمیدرضا رضوانی اول توی مقدمه کتاب «رویاهای حقیقی» یه داستان جالب تعریف میکنه:
ایشون میگه اولین بار ریحانه امیرنکویی رو وقتی دیده که کلاس دوم یا سوم دبستان بوده و با پدر و مادرش اومدن دفتر کارش تا داستانی که نوشته بود رو چاپ کنه. یه داستان بچگانه ولی قشنگ که بعدا شد کتاب «سرگذشت یک جوجه ترسو». جالبیش اینه که خواهر ریحانه، فائزه، تصویرگری این کتاب رو انجام داده بود و از همون موقع حمیدرضا رضوانی اول به نبوغ این دو خواهر در نویسندگی و تصویرگری پی میبره.
چند سال بعد، یه روز پاییزی، حمیدرضا رضوانی اول توی نمایشگاه هفته کودک بوده که گوشیش زنگ میخوره. صدای یه دختر نوجوان از پشت خطه که خودشو ریحانه معرفی میکنه. ریحانه اون موقع کلاس نهم بوده و سعی میکنه یاد گذشتهها رو زنده کنه. با شنیدن اسم کتاب قبلیش (سرگذشت یک جوجه ترسو)، حمیدرضا رضوانی اول همه چیز رو به یاد میاره و خیلی خوشحال میشه که ریحانه بعد از این همه سال بازم بهش زنگ زده. آخه معمولاً یه دختربچه هشت ساله بعد از این همه مدت به ناشرش زنگ نمیزنه، مگر اینکه کتاب جدیدی نوشته باشه!
این موضوع خیلی خوشحالش میکنه، چون میبینه اون همه انرژی و وقتی که برای استعدادهای بچهها گذاشته هدر نرفته و اون دختربچه کوچولو که بعضیا میگفتن کارش خاص نیست، حالا بعد از سالها یه رمان ماجراجویی ۶۴ صفحهای نوشته.
با ذوق و شوق از ریحانه میخواد که متن داستان رو براش بفرسته و با ولع شروع به خوندن میکنه. یه سری نکته هم بهش میگه برای کارهای بعدی و ازش میخواد که با همین ذهن خلاق و قلم قشنگش راه رو ادامه بده.
حمیدرضا رضوانی اول میگه که این کتاب، دومین اثر ریحانه است و مطمئناً بدون ایراد نیست. اما چیزی که خیلی امیدوارکنندهاس اینه که ریحانه این قدم دوم رو با کمک خانواده مهربونش محکم برداشته و حالا مطمئنه که اگر ریحانه این همه سال دست از علاقه به کتاب و نویسندگی برنداشته، از این به بعد هم میتونه با پشتکاری که داره مسیر رو تا رسیدن به قلههای موفقیت طی کنه و به خودش افتخار کنه.
این کتاب به درد چه کسانی میخوره؟
این کتاب رو به همه کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
یه تیکه از کتاب «رویاهای حقیقی»
«آیریک بدون مکثی گفت: بله! من بیشتر از بیست تا کتاب توی زمینه زیستشناسی جانوری خوندم. چه جور اطلاعاتی لازم دارین؟ رفتار طوطیها، گونههاشون یا شاید محل زندگیشون؟
یه کم فکر کردم و با خودم گفتم: برای پیدا کردن اون طوطی مرموز به اطلاعات زیادی نیاز دارم. بعد از دو یا سه ساعت، تقریباً همه چیز رو درباره طوطیها به صورت خلاصه یادداشت کردم و حفظ کردم.
قبل از اینکه خداحافظی کنیم، سفارش کرد که اگه طوطی پیدا شد باهاش تماس بگیرم تا توی بقیه مراحل مأموریت کمکم کنه و اگه هم پیدا نشد بازم باهاش تماس بگیرم تا به دادم برسه. بعد از کتابخونه زدم بیرون و رفتم خونه.»