اگه موقع خوندن فارسی ششم گاهی معنی بعضی شعرها یا جواب سوالها برات سخته، نگران نباش!
اینجا میتونی جواب تمام تمرینها، درک مطلبها و معنی شعرها و متنهای کتاب فارسی ششم رو پیدا کنی، اونم خیلی روان و قابلفهم.
اینتین – توی این بخش، همهی درسهای کتاب فارسی ششم ابتدایی رو برات جمع کردیم؛ از معنی شعرها و واژهها گرفته تا جواب درست تمرینها و نگارشها.
هر درس جدا توضیح داده شده تا راحتتر پیداش کنی. با خوندن این جوابها هم درس رو بهتر یاد میگیری، هم مطمئن میشی که پاسخهات درسته. دیگه نیازی نیست کل اینترنتو زیر و رو کنی، همهچی همینجاست.
معنی فارسی ششم ابتدایی درس هشتم :: دریا قلی
معنی درس دریا قلی فارسی ششم
دریاقلی! رکاب بزن، یا علی بگو ◈※◈ چشم انتظار همت تو، دین و میهن است
معنی: دریاقلی ! رکاب بزن و با گفتن یا علی به راه بیفت ، دین و وطن در انتظار همّت و تلاش و اراده ی تو می باشد.
معنی کلمات:
همّت : قصد و اراده
آرایه ادبی:
شخصیت بخشی: دین و میهن چشم انتظار هستند
کنایه : چشم انتظار کنایه از منتظر بودن
کنایه : یا علی گفتن کنایه از تصمیم قطعی گرفتن
نکته دستوری:
ردیف : است
کلمات قافیه : میهن ، تن ، روشن ، الکن تعداد
جملات : ۴ جمله
فعل امر: بزن – بگوم
منادا : دریاقلی (حرف ندا حذف شده)
ترکیب اضافی: همت تو
چشم انتظار : واژه مرکب
فردا اگر درنگ کنی، کوچههای شهر ◈※◈ میدانِ جنگ تن به تن و تانک با تن است
معنی: اگر فرصت را از دست بدهی ، فردا کوچه های شهر محل نبرد تن به تن با دشمن می شود و تانک های دشمن به سوی مردم حمله ور می شوند .
معنی کلمات:
درنگ : صبر، توقف
آرایه ادبی:
واژه آرایی : تکرار کلمه ی تن واج آرایی : در حرف «ن»
نکته دستوری:
تعداد جمله : ۲ جمله
نهاد : کوچه های شهر
گزاره : مصراع دوم
قید : فردا
از راه اگر بمانی و روشن شود هوا ◈※◈ تکلیف شهر خاطرههای تو، روشن است
معنی: اگر در راه توقف کنی و هوا روشن شود، شهر خاطره های تو نابود میشود.
آرایه ادبی:
کنایه : تکلیف چیزی روشن شدن کنایه از تمام شدن کار است.
نکته دستوری:
تعداد جمله: ۳ جمله
نهاد: در جمله اول تو (حذف شده)
در جمله دوم: هوا
در جمله سوم: تکلیف شهرخاطره های تو
ترکیب اضافی: تکلیف شهر – خاطره های تو
دریاقُلی! به وسعتِ دریاست نام تو ◈※◈ تاریخ در تلفّظِ نام تو اَلکَن است
معنی: دریاقلی نام تو به گستردگی و بزرگی دریاست. نام تو آنقدر بزرگ است که تاریخ هم هنگام گفتن نام تو زبانش لکنت دارد.
معنی کلمات:
الکن : کسی که لکنت زبان دارد و به درستی نمی تواند تلفظ کند.
آرایه ادبی:
تشبیه : تشبیه نام دریا قلی به بزرگی دریا
تشخیص : تاریخ الکن است
نکته دستوری:
تعداد جمله : ۳ جمله
منادا : دریا قلی
نهاد جمله دوم : نام تو
گزاره : به وسعت دریا نهاد
جمله سوم : تاریخ
گزاره : درتلفظ نام تو الکن است
معنی کلمات درس هشتم فارسی ششم
| توان : تاب ، طاقت | سقوط : پایین افتادن ، در اینجا به دست دشمن افتادن خاک شهر آبادان |
| بهنگام : به موقع ، سر وقت | گورستان : قبرستان ، آرامگاه مرده ها |
| جان فشانی : فداکاری ، ایثار | پرورانده : پرورش داده |
| محدود : کم ، اندک | حاشیه : اطراف |
| جوامع بشری : جامعه های انسانی | بیگانگان : اجانب ، غریبه ها |
| وابسته : متکی بودن | فرسوده : کهنه شده ، پوسیده شده |
| ارج می نهد : ارزش و احترام می گذارد. | تلفظ : بیان کردن |
| کهن : قدیم | جنگ تحمیلی : جنگ اجباری ، جنگ هشت ساله ای که با تجاوز نیروی های صدام به ایران آغاز شد و به ایران تحمیل شد. |
| دلاور : شجاع ، دلیر | اوراق فروشی : مکانی که در آن پاره های اتومبیل یا وسایل دیگر فروخته می شود. |
| مرز : ناحیه ، حد و حدود | مبادله : تعویض |
| دلیرانه : شجاعانه ، با شجاعت | کوی : محلّه ، کوچه ، برزن |
| برآمد : بالا رفت | فوراً : به سرعت |
| همّت : قصد ، اراده | وسعت : بزرگی ، فراخی |
| چلّه : تسمه ای که به کمان می بندد و تیر را به وسیله آن پرتاب می کنند. | درنگ : صبر ، توقف ، مکث |
| چشم انتظار : منتظر | بعثی : نیرو های ارتش عراق در زمان صدام |
| رهایی بخشید : آزاد کرد ، نجات داد | محاصره : در حصار گرفته شده ، دور شخصی یا چیزی را گرفتن |
| نام آوران : افراد مشهور ، نامداران | تلفات : کشته ها |
| بیشمار : زیاد | الکن : کسی که لکنت زبان دارد و به درستی نمی تواند تلفظ کند ، کسی که در هنگام سخن گفتن زبانش می گیرد. |
| پاسداری : نگهبانی | – |
هم خانواده درس هشتم فارسی ششم
خاطر = خاطره، خاطرات، خطور، خطر
دفاع = مدافع، دفعات، دفعه، دفع
مقدّس = قدس، اقدس، قدّیس
سقوط = ساقط، سقط
مانع = منع، ممنوع، موانع
شغل = شاغل، مشغله، شغال
اوراق = ورق، تورق، ورقه
محاصره = حصار، حصر
تکلیف = تکالیف، مکلّف
ظلم = ظالم، مظلوم
وسعت = وسیع، واسع
زمان = زمانه، زمینه
نفوذ = نافذ، منافذ، منفذ
مقابله = مقابل، قابل، قبل، قبله
انتقال = منتقل، نقل، ناقل
موقع = موقعیت، مواقع، واقعه
سرعت = سریع
مخالف و متضاد درس هشتم فارسی ششم
شب ≠ روز
بی شمار ≠ کم شمار
آباد ≠ ویران
جنگ ≠ صلح
دشمن ≠ دوست
ناگوار ≠ خوشایند
کلمات املایی درس هشتم فارسی ششم
تصمیم – بهنگام – محدود – جمعی – جوامع – خاطرهی – حفظ – مرز – قلّهی – چلّهی – پاسداری – دریا قلی سورانی – جنگ ِتحمیلی – شگفتانگیز – مانع – سقوط – شغل – اوراق فروشی – اتومبیل – فرسوده – ذوالفقار – حاشیهی –غافلگیر – اشغال – فوراً – سروصدا – متوجّه – بعثی – به صورتی – غافلگیر کننده – بهمن شیر – محاصره – اشغال – فوراً – جوانمردی – یا علی – چشم انتظار – همّت وسعت – تلفّظ – الکن –کشتی های دشمن – خمپاره – سرعت – مدافعان – مقابله – عملیات – نفوذ – تلفات – عقب – شدّت – انتقال – مزار – سرنوشت ساز – ترس – تردید – نجات – به موقع – اتّفاقات – ناگوار
منبع | همیار




