با معنی و تفسیر شعر «از غم جدا مشو که غنا میدهد به دل …» از غزلیات شهریار تو این مطلب همراه ما باشید.
اینتین – شهریار با استفاده از زبان فارسی کلاسیک و گاهی با نگاهی نو به آن، توانسته است غزلیاتی خلق کند که هم برای نسلهای گذشته و هم برای مخاطبان معاصر جذاب باشد. سبک او ترکیبی از سنت و نوآوری است.
غزل شماره ۷۳
از غم جدا مشو که غنا میدهد به دل
اما چه غم غمی که خدا میدهد به دل
گریان فرشتهایست که در سینههای تنگ
از اشک چشم نشو و نما میدهد به دل
این صبر تلخ و نغمهٔ شیرین طبیب ماست
با اشک شور خود که شفا میدهد به دل
چون شیر مادران که بُوَد مستحیل خون
غم هم به استحاله غذا میدهد به دل
بس خندهها که ظلم تن و ظلمت دل است
ای زنده باد غم که ضیا میدهد به دل
تا عهد دوست خواست فراموش دل شدن
غم میرسد به وقت و وفا میدهد به دل
دل پیشواز نالهٔ رود ارغنون نواز
نازم غمی که ساز و نوا میدهد به دل
این غم غبار یار و خود از ابر این غبار
سر میکشد چو ماه و صلا میدهد به دل
سلطان دل صلای «بَلا للوَلا» زده است
تا دل ولیّ اوست بلا میدهد به دل
فتح از مجاهدیست که دل در جهاد نفس
تا شد اسیر، جان به فدا میدهد به دل
صحرا و سنگلاخ ضلال است، هوشدار
این غم نشان راه هدا میدهد به دل
غم خضر ما و چشمهاش این چشم اشکبار
وین چشمه قطره قطره بقا میدهد به دل
ای اشک شوق آینهام پاک کن ولی
زنگ غمم مبر که صفا میدهد به دل
غم صیقل خداست خدایا ز ما مگیر
این جوهر جلی که جلا میدهد به دل
قانع به استخوانم و از سایه تاجبخش
با همتی که بال هما میدهد به دل
تسلیم با قضا و قدر باش شهریار
وز غم جزع مکن که جزا میدهد به دل
تفسیر این شعر
این شعر از شاعر بزرگ ایرانی، شهریار، به موضوع غم و تأثیر آن بر دل و روح انسان میپردازد. در ادامه، هر بیت را به زبان ساده توضیح میدهم:
۱. از غم جدا مشو که غنا میدهد به دل: غم را ترک نکن، چون به دل ثروت و غنای عاطفی میبخشد.
اما چه غم غمی که خدا میدهد به دل: اما این غم باید غمی باشد که از خدا ناشی میشود.
۲. گریان فرشتهایست که در سینههای تنگ: اشک ریختن شبیه به گریه فرشتهای است که در دلهای تنگ وجود دارد.
از اشک چشم نشو و نما میدهد به دل: این اشکها به دل زندگی و رشد میدهند.
۳. این صبر تلخ و نغمهٔ شیرین طبیب ماست: صبر، حتی اگر تلخ باشد، شبیه به یک آهنگ شیرین است که ما را درمان میکند.
با اشک شور خود که شفا میدهد به دل: اشکهای شور ما به دل شفا میدهند.
۴. چون شیر مادران که بُوَد مستحیل خون: غم مانند شیری است که از خون مادران به وجود میآید.
غم هم به استحاله غذا میدهد به دل: غم نیز به نوعی تغذیه روح و دل میکند.
۵. بس خندهها که ظلم تن و ظلمت دل است: بسیاری از خندهها ناشی از ظلم و سختیهای جسم و دل هستند.
ای زنده باد غم که ضیا میدهد به دل: پس زنده باد غم که نور و روشنی به دل میبخشد.
۶. تا عهد دوست خواست فراموش دل شدن: وقتی که دوست بخواهد، دل فراموشی را تجربه میکند.
غم میرسد به وقت و وفا میدهد به دل: در این مواقع، غم به سراغ ما میآید و وفا را به دل میدهد.
۷. دل پیشواز نالهٔ رود ارغنون نواز: دل آماده استقبال از نالههای رود مانند نوازندگان است.
نازم غمی که ساز و نوا میدهد به دل: من عاشق غمی هستم که موسیقی و نوا را به دل میآورد.
۸. این غم غبار یار و خود از ابر این غبار: این غم مانند غباری است که از یار ناشی میشود.
سر میکشد چو ماه و صلا میدهد به دل: این غم مانند ماهی است که از ابر بیرون میآید و به دل صدا میدهد.
۹. سلطان دل صلای «بَلا للوَلا» زده است: سلطان دل ندا داده است که بلا و مشکلات وجود دارند.
تا دل ولیّ اوست بلا میدهد به دل: تا زمانی که دل متعلق به ولیّ خدا باشد، مشکلات وجود دارند.
۱۰. فتح از مجاهدیست که دل در جهاد نفس: پیروزی از مجاهدی است که در جهاد با نفس خود تلاش میکند.
تا شد اسیر، جان به فدا میدهد به دل: وقتی اسیر شد، جانش را فدای دلش میکند.
۱۱. صحرا و سنگلاخ ضلال است، هوشدار: بیابان و سنگلاخها نشانههای گمراهی هستند، پس هوشیار باش.
این غم نشان راه هدا میدهد به دل: اما این غم نشانهای برای هدایت است.
۱۲. غم خضر ما و چشمهاش این چشم اشکبار: غم ما مانند خضر (شخصیتی در اسطورهها) است و چشمه آن، اشکهای ما هستند.
وین چشمه قطره قطره بقا میدهد به دل: این چشمه، قطرهقطره حیات را به دل میبخشد.
۱۳. ای اشک شوق آینهام پاک کن ولی: ای اشکهای شوق، مرا پاک کن.
زنگ غمم مبر که صفا میدهد به دل: اما زنگار غم را مبر، چون آن هم صفا میبخشد.
۱۴. غم صیقل خداست خدایا ز ما مگیر: غم نوعی صیقل از سوی خداوند است، خدایا آن را از ما مگیر.
این جوهر جلی که جلا میدهد به دل: این جوهر ارزشمند، جلا و روشنی به دل میدهد.
۱۵. قانع به استخوانم و از سایه تاجبخش: من راضی هستم با کمترین چیزها.
با همتی که بال هما میدهد به دل: با همتی که مانند پرواز هما (پرندهای بزرگ) است، زندگی را ادامه میدهم.
۱۶. تسلیم با قضا و قدر باش شهریار: ای شهریار، تسلیم قضا و قدر باش.
وز غم جزع مکن که جزا میدهد به دل: و از غم نترس، چون آن پاداشی برای دل دارد.
این شعر نشاندهندهی اهمیت غم در زندگی انسان است و اینکه چگونه غم میتواند باعث رشد روحی و عاطفی شود. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و تشبیهات عمیق، احساسات انسانی را بیان کرده است.
منبع: روزانه




