با معنی و تفسیر شعر «پای سرو بوستانی در گِل است سرو ما را پای معنی در دل است …» از غزلیات سعدی تو این مطلب همراه ما باشید.
اینتین – سعدی با آثارش تأثیر زیادی بر فرهنگ و جامعه ایرانی گذاشته است. اشعار او در طول تاریخ منبع الهام برای شاعران بعدی بوده و در بسیاری از محافل ادبی مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند.
غزل شماره ۷۲
پای سرو بوستانی در گِل است
سرو ما را پای معنی در دل است
هر که چشمش بر چنان روی اوفتاد
طالعش میمون و فالش مُقبل است
نیکخواهانم نصیحت میکنند
خشت بر دریا زدن بیحاصل است
ای برادر ما به گرداب اندریم
وان که شَنْعَت میزند بر ساحل است
شوق را بر صبر، قُوّت غالب است
عقل را با عشق، دعوی باطل است
نسبت عاشق به غفلت میکنند
وآن که معشوقی ندارد غافل است
دیده باشی تشنه مستعجل به آب
جان به جانان همچنان مستعجل است
بذل جاه و مال و ترک نام و ننگ
در طریق عشق، اول منزل است
گر بمیرد طالبی در بند دوست
سهل باشد؛ زندگانی مشکل است
عاشقی میگفت و خوش خوش میگریست
جان بیاساید که جانان قاتل است
سعدیا نزدیک رای عاشقان
خلق مجنونند و مجنون عاقل است
تفسیر این شعر
این شعر از شاعر بزرگ ایرانی، سعدی شیرازی، است و در آن به موضوع عشق، دلدادگی و چالشهای آن پرداخته میشود. حالا بیایید هر بیت را به زبان ساده توضیح دهیم:
۱. پای سرو بوستانی در گِل است / سرو ما را پای معنی در دل است
– در اینجا، شاعر به درخت سرو (نماد زیبایی و استقامت) اشاره میکند که در باغی در گل و لای است. اما سرو او (عشق یا معشوق) در دل او ریشه دارد و معنای عمیقتری دارد.
۲. هر که چشمش بر چنان روی اوفتاد / طالعش میمون و فالش مُقبل است
– هر کسی که به چهره زیبای معشوق نگاه کند، سرنوشت خوشی خواهد داشت و شانس او خوب خواهد بود.
۳. نیکخواهانم نصیحت میکنند / خشت بر دریا زدن بیحاصل است
– دوستان خوب او به او توصیه میکنند که تلاش برای چیزی که ممکن نیست، مانند ساختن دیواری از خشت در دریا، بیفایده است.
۴. ای برادر ما به گرداب اندریم / وان که شَنْعَت میزند بر ساحل است
– شاعر اشاره میکند که ما در گرداب عشق غرق شدهایم و کسی که فقط در ساحل نشسته و از دور نظاره میکند، نمیتواند احساسات واقعی را درک کند.
۵. شوق را بر صبر، قُوّت غالب است / عقل را با عشق، دعوی باطل است
– شور و شوق عشق همیشه بر صبر غلبه دارد و عقل نمیتواند با عشق رقابت کند؛ عشق فراتر از منطق است.
۶. نسبت عاشق به غفلت میکنند / وآن که معشوقی ندارد غافل است
– برخی عاشقان را نادان میپندارند، اما کسی که معشوق ندارد، واقعاً نادان است زیرا از زیبایی عشق بیبهره است.
۷. دیده باشی تشنه مستعجل به آب / جان به جانان همچنان مستعجل است
– مانند یک تشنه که به سرعت به دنبال آب میگردد، عاشق نیز به شدت به دنبال معشوق خود است.
۸. بذل جاه و مال و ترک نام و ننگ / در طریق عشق، اول منزل است
– در مسیر عشق، اولین قدم این است که انسان باید مقام و مال خود را فدای عشق کند و از نام و ننگ بگذرد.
۹. گر بمیرد طالبی در بند دوست / سهل باشد؛ زندگانی مشکل است
– اگر کسی در عشق بمیرد، این مرگ آسانتر از زندگی بدون عشق است.
۱۰. عاشقی میگفت و خوش خوش میگریست / جان بیاساید که جانان قاتل است
▪ عاشقی با شادی و اشک درباره عشقش سخن میگوید؛ زیرا عاشق ممکن است به خاطر معشوق خود آسیب ببیند.
۱۱. سعدیا نزدیک رای عاشقان / خلق مجنونند و مجنون عاقل است
▪ سعدی (شاعر دیگر) میگوید که در نزد عاشقان، مردم دیوانهاند اما خود دیوانه (عاشق) عاقلتر از همه است.
در کل، این شعر به زیبایی احساسات عمیق عاشقانه را توصیف میکند و چالشها و لذتهای عشق را بررسی میکند.
منبع: روزانه




