فکر میکنید یک شاعر چطور میتواند قرنها بعد از مرگش، همچنان بر قلبها و زبانها جاری باشد؟ پاسخ را باید در نام “حافظ شیرازی” جستجو کرد. مردی از دیار گل و بلبل، که نه تنها توانست قرآن را از بر کند و “حافظ” لقب بگیرد، بلکه با تسلط بینظیرش بر کلام، طنز گزنده و دیدگاههای عمیق عرفانی، به “لسانالغیب” تبدیل شد. این مطلب شما را با زندگی، هنر و تفکرات این ستاره درخشان ادبیات ایران آشنا میکند.
اینتین – خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، شاعر نامدار ایرانی و ملقب به لسانالغیب، حدود سال ۷۲۶ هجری قمری در شیراز متولد شد و در همین شهر در سال ۷۹۱ هجری قمری درگذشت. اطلاعات دقیقی از زندگی او در دست نیست، اما میدانیم که از کودکی به تحصیل علوم مختلف پرداخت و در جوانی به دلیل تسلط کامل بر علوم مذهبی و ادبی و حفظ بودن قرآن، به “حافظ” ملقب شد.
دوران زندگی حافظ با فراز و نشیبهای سیاسی بسیاری همراه بود. او در ابتدا مورد توجه و حمایت امیر ابواسحاق اینجو، حاکم عادل و ادبدوست فارس، قرار گرفت و در دربار او جایگاه ویژهای داشت. پس از او، امیر مبارزالدین مظفری با ظلم و تعصب بر سر کار آمد که با مخالفت حافظ روبرو شد. سپس پسران امیر مبارزالدین، شاه محمود و شاه شجاع، به حکومت رسیدند که آنها نیز حافظ را مورد تکریم قرار دادند. اواخر زندگی حافظ همزمان با حمله بیرحمانه امیر تیمور به شیراز بود.
حافظ بیشتر عمر خود را در شیراز گذراند و جز سفرهای کوتاهی به یزد و بندر هرمز، از زادگاهش دور نشد. با این حال، شهرت او به مناطق دوردستی چون هند نیز رسید و مورد احترام بسیاری از سلاطین قرار گرفت.
اوج هنر حافظ در غزلسرایی اوست.
از ویژگیهای برجسته شعر او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
رمزپردازی و سمبولیسم غنی: شعر حافظ پر از نمادها و معانی پنهان است که امکان تفسیرهای گوناگون را فراهم میکند.
تناسبات هنری دقیق: او به مراعاتالنظیر و ارتباط ظریف بین اجزای کلمات و مفاهیم توجه ویژهای داشت.
لحنهای متنوع: شروع غزلهای او بسته به مضمون، دارای لحنهای حماسی، رندانه، طنزآمیز یا اندوهگین است.
طنز رندانه: حافظ با استفاده از طنز، ناگفتهها را با ظرافت و در عین حال گزندگی بیان میکند.
ایهام و ابهام: شعر او سرشار از ایهام است که هم به زیبایی هنری شعر میافزاید و هم در دوران پرفتنه، امکان بیان آزادانه مفاهیم را فراهم میکرد.
جهانبینی حافظ عمیق و پویاست. او به نظام هستی به عنوان “نظام احسن” نگاه میکند، عشق را جان و حقیقت هستی میداند، بر تسلیم و رضا و توکل تأکید دارد، به غنیمت شمردن لحظهها و فرزند زمان خود بودن اهمیت میدهد و در نهایت، انتظار و طلب موعود آرمانی و اصلاحگر را در سراسر دیوان خود منعکس میکند.