کتاب

معرفی و خلاصه کتاب «ازدواج شاد من»

با معرفی و خلاصه کتاب «ازدواج شاد من» تو این مطلب همراهمون باشید.

اینتین – کتاب ازدواج شاد من – جلد اول، داستان عاشقانه‌ی ژاپنیِ دلنشینی را در بر گرفته است. آکومی آگیتوگی، نویسنده‌ی کتاب، جهانی فانتزی را در این اثر خلق کرده که اشراف، قدرت‌های ابرانسانی دارند. میو سایموری، شخصیت اول داستان، پدر و مادری با قدرت‌های فرابشری دارد؛ اما خودش از این قدرت‌ها بی‌بهره است. به همین دلیل تحقیر می‌شود و زیردست قرار می‌گیرد. در این بین، اتفاق‌های عاشقانه‌ای رخ می‌دهد و سرنوشت میو سایموری برای همیشه تغییر می‌کند.

درباره‌ی کتاب ازدواج شاد من – جلد اول
کتاب ازدواج شاد من – جلد اول (My Happy Marriage 1)، شما را با داستان ژاپنی عاشقانه و دلنشین همراه می‌کند. آکومی آگیتوگی (Akumi Agitogi)، نویسنده‌ی کتاب، داستان این کتاب را بر اساس اقتباسی کاملاً آزاد از قصه‌ی معروف سیندرلا نگاشته است. ماجراهای این داستان در دوران تایشو ژاپن رخ می‌دهد. نویسنده، برای جذابیت داستان به این قصه چاشنی‌هایی از نیروهای فراطبیعی اضافه کرده است. این رویکرد، داستان ژاپنی ازدواج شاد من – جلد اول را به کتابی تبدیل کرده که به راحتی نمی‌توان آن را زمین گذاشت.

داستان ازدواج شاد من – جلد اول، در دوران تایشو (حدود سال‌های ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۶) روایت شده است. در آن زمان، اشراف ژاپن، قدرت‌های فوق بشری داشتند. آن‌ها با این قدرت‌ها با موجودات شرور مبارزه می‌کردند. میو سایموری، شخصیت اول داستان، دختری است که از پدر و مادری اشرافی متولد شده. این دختر به رغم داشتن والدینی توانگر، قدرت فوق بشری ندارد. نداشتن قدرت‌های ماورایی، میو را در نظر اطرافیان به دختری بی‌استعداد تبدیل کرده است.

سیندرلای ژاپنیِ آکومی آگیتوگی
در ادامه‌ی داستان عاشقانه‌ی ازدواج شاد من – جلد اول، مادر میو فوت می‌کند. پس از این اتفاق، پدر میو همسری اختیار می‌کند. نامادری میو، رفتاری مانند کلفت را با وی در پیش می‌گیرد و زندگی میو روزبه‌روز سخت‌تر می‌شود. خواهر ناتنی و اطرافیان، همواره او را اذیت می‌کنند و به وی زور می‌گویند. میو، شب‌های زیادی را بدون خوردن شام سر بر بالین می‌گذارد.

به دنبال اتفاق‌هایی در داستان ژاپنی ازدواج شاد من – جلد اول، مردی ارتشی از خانواده‌ای اشرافی با میو نامزد می‌شود. به گفته‌ی اطرافیان، تمامی نامزدهای سابق این نظامی اشرافی، فقط ۳ روز با وی زندگی کرده‌اند و پس از آن پا به فرار گذاشته‌اند. میو که امیدی از زندگی در خانه‌ی پدری ندارد، به این ازدواج تن می‌دهد. شوهر آینده‌ی میو که آکومی آگیتوگی نام کیوکا را برای وی انتخاب کرده، علاقه‌ای به نامزدش نشان نمی‌دهد. در ادامه‌ی داستان، میو تلاش می‌کند تا اعتماد کیوکا را به دست آورد و جای خود را در دل نامزدش پیدا نماید.

این عاشقانه‌ی دلنشین ژاپنی را انتشارات نگاه آشنا با ترجمه‌ی مریم حسن زاده عربانی، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

ازدواج شاد من

نکوداشت‌های کتاب ازدواج شاد من – جلد اول
این کتاب را دوست دارم. من هیچ‌وقت علاقه‌ای به انیمه نداشتم، اما به‌خاطر انیمه‌ی ازدواج شاد این کتاب را خریدم و ناامید نشدم. این کتاب دو انسان تنها را که به عشق نیاز دارند، به شیوه‌ای آرام اما رمانتیک، به هم پیوند می‌دهد. قطعاً جلد بعدی را خواهم خرید. (کاربر آمازون)
این ژانر کاملاً برای من جدید است و قطعاً کنجکاو هستم که خط داستانی به کجا می‌رود. کتابی است که خیلی سریع خوانده می‌شود، اما در عین حال شما را مجذوب خود می‌کند و باعث می‌شود بخواهید همچنان ورق بزنید. (کاربر آمازون)
اقتباس‌های سینمایی و هنری کتاب ازدواج شاد من – جلد اول
فیلم سینمایی ازدواج شاد من، به کارگردانی آیوکو تِسوکاهارا، محصول ۲۰۲۳
سریال انیمه‌‌ایِ ازدواج شاد من در ۲ فصل محصول ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵
اجرای تئاتر ازدواج شاد من: داستان عجیب ارتش مخفی امپراتوری، به کارگردانی و نویسندگی کائوری میورا، در ۲۰۲۳

کتاب ازدواج شاد من – جلد اول برای شما مناسب است اگر
می‌خواهید داستان عاشقانه‌ی ژاپنی مطالعه کنید که قصه‌ی آن از سیندرلا الهام گرفته شده است.
در فکر خواندن داستانی برای نوجوان‌ها با مضمونی عاشقانه هستید که عشق شخصیت‌ها به یکدیگر در ادامه‌ی قصه کامل می‌شود.
انیمه‌ی ازدواج شاد من را دیده‌اید و می‌خواهید کتاب این انیمه‌ی جذاب را مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب ازدواج شاد من – جلد اول می‌خوانیم
کمی بعد، هنگامی که میو پس از شام با جدیت در آشپزخانه مشغول نظافت بود، کیوکا به او سر زد. لباس‌خواب روشنی پوشیده و بعد از حمام سرحال و تمیز شده بود. میو پرسشگرانه سرش را کج کرد و کیوکا توضیح داد که می‌خواهد میو دوباره برایش صبحانه درست کند.

«متأسفم که امروز غذایی که برام درست کرده بودی رو نخوردم. می‌تونی فردا دوباره صبحانه درست کنی.»

کیوکا بعد از حمام آرام به‌ نظر می‌رسید، هالۀ تهدیدآمیزش شدت کمتری پیدا کرده بود. اگرچه ابروهایش کمی درهم‌کشیده بود، گویی آن‌چه می‌خواست به میو بگوید برایش آسان نبود، اما در مجموع ظاهرش به‌نوعی ذوق‌زده به نظر می‌رسید و با قبل تفاوت داشت.

میو عموماً به‌سرعت با هر چیزی که از او خواسته می‌شد موافقت می‌کرد، اما هنوز علت ناراحتی آن روز صبح کیوکا از ذهنش پاک نشده بود.

«مطمئنید… مطمئنید که می‌خواید من صبحانه درست کنم؟»

«بله، ولی اگه توش سم بریزی، بهت رحم نمی‌کنم.»

«من هرگز جرئت همچین کاری رو ندارم!»

میو هراسان سرش را تکان داد. البته که او حتی علم مسموم‌کردن کسی را نداشت و هیچ‌کس هم از او برای کشتن کیوکا استفاده نمی‌کرد. اگر پدرش می‌خواست کیوکا را بکشد، یک قاتل ماهر و آموزش‌دیده را می‌فرستاد. تمام آن‌چه که پدر، نامادری و خواهر ناتنی‌اش از او انتظار داشتند پس‌زده‌شدن و طردشدن بود.

منبع | کتابراه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا