معرفی و خلاصه کتاب «ده قرن عاشقی»

با معرفی و خلاصه کتاب «ده قرن عاشقی» تو این مطلب همراهمون باشید.

اینتین – با معرفی کتاب «ده قرن عاشقی » در اد امه با ما همراه باشید.

کتاب ده قرن عاشقی، نوشته‌ی مارکوس سجویک، رمان نوجوانی بسیار عمیق و اثرگذار در ژانر وحشت و ماجراجویی است که خوانندگان را در حال، آینده و گذشته‌های دور معلق نگه می‌دارد. داستان با اریک، روزنامه‌نگاری شروع می‌شود که به دنبال کشف رمز و راز پشت جزیره‌ای عجیب، در سال ۲۰۷۳ به آنجا سفر می‌کند. اما آنجا با زنی آشنا می‌شود که به نظر می‌رسد طی قرن‌ها، همیشه با او در ارتباطی عاطفی بوده است.

درباره‌ی کتاب ده قرن عاشقی
مارکوس سجویک (Marcus Sedgwick)، نویسنده‌ی مشهور بریتانیایی که به خاطر رمان‌های نوجوان متفاوت و مجذوب‌کننده‌اش شهرت دارد، شما را با رمان جدیدش، ده قرن عاشقی (Midwinterblood)، هیجان‌زده می‌کند. رمانی بسیار پیچیده درباره‌ی عشق، وفاداری و فداکاری در ژانر وحشت با شخصیت‌هایی به نام‌های اریک و مرلی، زن و مردی که به نظر می‌رسد قرن‌هاست در جستجوی یکدیگر وحشت، ناامیدی و بی‌پناهی را تجربه می‌کنند.

رمان نوجوان ده قرن عاشقی در سال ۲۰۷۳ آغاز می‌شود، وقتی که اریک، به جزیره‌ای دورافتاده و اسرارآمیز می‌رود تا درباره‌ی شایعات عجیب مرتبط با آن، اطلاعات کسب کند. اما خیلی ساده با یک نگاه به مرلی، یکی از ساکنان آن جزیره، دل می‌بندد. دلبستگی به مرلی باعث نمی‌شود که او متوجه رفتارهای بسیار عجیب و وحشتناک مردم آن شهر که در حال برگزاری مراسم قربانی کردن خاصی هستند، نشود.

رمان وحشت ده قرن عاشقی، شامل هفت داستان متفاوت است که هر یک در دوره‌ی زمانی خاص و موقعیت ویژه‌ای اتفاق می‌افتد. اما در همه، ارتباط عاشقانه‌ی بین دو شخصیت اصلی پابرجا باقی می‌ماند. به‌طوری‌که انگار دو عاشق، قرن‌ها پشت سر هم، تلاش کرده‌اند تا بلکه بتوانند به یکدیگر برسند. اما باید دید که می‌توانند در آخر به یکدیگر برسند یا خیر…

کتاب ده قرن عاشقی را ندا شادنظر ترجمه کرده و نشر ایران‌بان آن را به چاپ رسانده است.

جوایز و افتخارات کتاب ده قرن عاشقی
برگزیده‌ی جایزه‌ی ادبی پرینتر
برنده‌ی مدال کارنگی
کتاب برگزیده‌ی گاردین و پابلیشرز ویکلی برای نوجوانان
برنده‌ی جایزه کتاب نوجوان رود آیلند
نکوداشت‌های کتاب ده قرن عاشقی
اگر از آن دست خوانندگانی هستید که فضای وحشت گاتیک را به خون و خونریزی، فضاسازی ترسناک را به آشوب صرف و اضطراب را به انزجار ترجیح می‌دهید، کتاب ده قرن عاشقی همان نوع داستان ترسناکی است که به دنبال آن هستید. داستانی متفاوت و به طرز بسیار زیبایی عجیب که با شور و اشتیاقی خاص و در عین حال خویشتن‌داری فراوان نوشته شده است. ده قرن عاشقی، جسورانه، وحشتناک و به شدت متقاعدکننده است. کتابی که هیچ‌کس به راحتی آن را فراموش نمی‌کند. (کاربر گودریدز)
این کتاب هفت داستان دارد که همگی به دو شخصیت مرتبط می‌شوند و عشق و فداکاری، در تمام داستان‌ها برجسته است. دیدن این که در هر داستان، عناصری گاه متفاوت ظاهر می‌شوند، جذاب است و داستان‌ها به زیبایی به نگارش درآمده‌اند. این یک کتاب نوجوان معمولی نیست. من آن را به خوانندگان بزرگسال نیز توصیه می‌کنم. (کاربر آمازون)
کتاب ده قرن عاشقی برای شما مناسب است اگر
نوجوانی عاشق رمان‌های ژانر وحشت و ماجرایی هستید.
اگر به داستان‌های پیچیده و عمیق علاقه‌مندید و دوست دارید رمان عاشقانه‌ی متفاوتی مطالعه کنید.
رمان‌های جذاب مارکوس سجویک را دنبال می‌کنید.

در بخشی از کتاب ده قرن عاشقی می‌خوانیم
وسط روز بود که اریک احساس کرد آن‌قدر انرژی دارد که تلوتلوخوران از رختخوابش بیرون بیاید، اما وقتی از تختش خارج می‌شود، ذهنش وضوح می‌یابد. دوش آب گرم می‌گیرد و سعی می‌کند واضح‌تر فکر کند.

ناخودآگاه دستش را به‌طرف کنترل دوش دراز می‌کند. دکمه‌ی روشن را می‌زند و بعد سراغ کنترل دما می‌رود. با خود کلنجار می‌رود و سرانجام دما را پایین‌ و پایین‌تر می‌برد، تا آنجا که احساس می‌کند زیر دوش آب یخ ایستاده است. این کار برایش دردآور است، اما خودش را مجبور می‌کند مدتی زیر دوش بماند تا آنکه تمام بدنش از سرما شروع به لرزیدن می‌کند و شانه‌هایش دچار تشنج می‌شود. به دست‌هایش نگاه می‌کند. آنها آبی شده‌اند.

عقب‌عقب می‌رود و از زیر دوش خارج می‌شود و هر چیزی را که پشت سرش است، کف حمام می‌اندازد.

گویی با سر داخل آب شیرجه زده باشد، حصارهای دور خاطراتش می‌شکند و کنار می‌رود؛ سفر به جزیره‌ی بلسد، گل‌ها، تلفن همراهش و مرلی.

مدتی کف حمام دراز می‌کشد و تصویر چهره‌ی مرلی را در ذهنش نگه می‌دارد.

جواب سؤال‌ها تپه است.

از پنجره نگاهی به بیرون می‌اندازد. همه‌جا سوت ‌و‌ کور است. حدس می‌زند یکشنبه باشد، هرچند خیلی مطمئن نیست.

الان فرصت مناسبی است. ظرف پنج دقیقه سوار بر دوچرخه‌اش، با بیش‌ترین سرعت حرکت می‌کند. می‌داند موقع بالا رفتن از سربالایی باید با زحمت فراوان رکاب بزند؛ سربالایی تپه‌ای که می‌داند او را به نیمه‌ی غربی جزیره هدایت می‌کند.

منبع |‌کتابراه