با معرفی و خلاصه کتاب «زنجیرهی دروغ» تو این مطلب همراه ما باشین.
اینتین – اگه دنبال یه داستان پرکشش و واقعیطور میگردی که قشنگ حس کنی ممکنه هرکدوممون تو موقعیتش گیر بیفتیم، «زنجیرهی دروغ» از اون کتاباست که باید بخونی. نویسندهاش، بورلی نایدو، خیلی قشنگ داستانو نوشته، طوری که از اولش میری تو دل زندگی یه پسر نوجوان به اسم فِمی.
فمی یه سری دوست پیدا کرده که از اون مدل رفیقهاییان که آدم رو یهجوری هل میدن سمت دردسر. ولی خب فمی هم بچهست دیگه… نمیخواد پدر و مادرش ناراحت شن، مخصوصاً که اونا مهاجرن و کلی دغدغه دارن، واسه همین شروع میکنه به دروغ گفتن. اما میدونی که… یه دروغ کوچیک که بگی، بعدش باید هزار تا دروغ دیگه هم ببافی تا اون یکی رو بپوشونی. خلاصه میشه یه زنجیرهی دروغ.
خواهرش از ماجرا باخبره و کلی دلش شور میزنه، ولی نمیدونه چجوری کمکش کنه. از اونورم بابا سختگیره، چون همه چیز زندگیشون به پروندهی مهاجرت گره خورده. پس فمی مجبوره ساکت بمونه… تا اینکه اوضاع از دستش در میره.
این کتاب به قشنگی نشون میده که یه تصمیم کوچیک چطور میتونه مسیر زندگی آدمو عوض کنه. پر از احساس، چالش، و یه داستانی که تهش میفهمی همیشه گفتن حقیقت، حتی اگه سخت باشه، از پیچوندن راحتتره.
اگه تو نوجوانی، یا حتی بزرگتری که به رمانهای نوجوان علاقهداری، این کتابو از دست نده. ترجمهی روان و خوبی هم از «شهلا انتظاریان» داره که خوندنشو لذتبخشتر میکنه.