با معنی و تفسیر شعر «آن گل زودرس چو چشم گشود به لب رودخانه …» از مجموعه اشعار نیما یوشیج تو این مطلب همراهمون باشید.
اینتین – نیما به موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زمان خود توجه داشت و از زندگی روزمره مردم الهام میگرفت. این رویکرد باعث شد که شعر او به واقعیتهای زندگی نزدیکتر شود.
شعر شماره ۳۴
آن گل زودرس چو چشم گشود
به لب رودخانه تنها بود
گفت دهقان سالخورده که : حیف که چنین یکه بر شکفتی زود
لب گشادی کنون بدین هنگام
که ز تو خاطری نیابد
سود
گل زیبای من ولی مشکن
کور نشناسد از سفید کبود
نشود کم ز من بدو گل گفت
نه به بی موقع آمدم پی جود
کم شود از کسی که خفت و به راه
دیر جنبید و رخ به من ننمود
آن که نشناخت قدر وقت درست
زیرا این طاس لاجورد چه جست ؟
تفسیر این شعر
این شعر دربارهی گل زودرس و تنهایی آن در کنار رودخانه است. شاعر از زبان گل و دهقان (کشاورز) احساسات و افکار عمیقتری را بیان میکند. بیایید به زبان سادهتر توضیح دهیم:
۱. گل زودرس: شعر با توصیف یک گل آغاز میشود که خیلی زود شکوفا شده و در کنار رودخانه تنهاست. این گل در زمان نامناسبی شکفته است.
۲. نظرات دهقان: دهقان سالخوردهای به گل میگوید که ای کاش تو در چنین زمانی که هنوز دیگر گلها شکوفا نشدهاند، نمیگشتی. او احساس میکند که این گل به تنهایی و زودتر از موعد شکفته شده است.
۳. تنهایی گل: گل به دهقان پاسخ میدهد که هرچند من زود شکفتهام، اما این دلیل نمیشود که زیباییام کمتر شود. او به نوعی از زیبایی خود دفاع میکند.
۴. زمان مناسب: گل میگوید که من در زمان بیموقع نیامدهام؛ بلکه افرادی هستند که دیر به زندگی و فرصتها میرسند و از زیباییهای زندگی غافل میشوند.
۵. قدر زمان: شاعر به اهمیت شناخت زمان مناسب اشاره میکند. اگر کسی قدر زمان را نشناسد و دیر عمل کند، ممکن است فرصتهای خوب را از دست بدهد.
۶. طاس لاجورد: در پایان، شاعر به زیبایی و ارزش چیزها اشاره میکند و میپرسد که آیا این زیبایی (طاس لاجورد) چه ارزشی دارد اگر کسی نتواند آن را در زمان مناسب بشناسد؟
در کل، این شعر به ما یادآوری میکند که باید قدر لحظات و فرصتهای زندگی را بدانیم و از زیباییهای آن استفاده کنیم، زیرا زمان همیشه در دسترس نیست و ممکن است برخی چیزها در زمان نامناسبی ظاهر شوند.




