با معنی و تفسیر شعر «از خدا جوییم توفیق ادب » از مثنوی معنوی مولانا تو این مطلب همراه ما باشید.
اینتین – عشق یکی از مفاهیم مرکزی در آثار مولانا است. حکایتهای او معمولاً حول محور عشق الهی و ارتباط انسان با خداوند میچرخد. این عشق نه تنها به عنوان یک احساس بلکه به عنوان یک نیروی تحولآفرین معرفی میشود.
حکایت
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطفِ رب
بیادب تنها نه خود را داشت بَد
بلکه آتش در همه آفاق زد
مایده از آسمان در میرسید
بی شِری و بیع و بیگفت و شنید
در میان قوم موسی چند کس
بیادب گفتند «کو سیر و عدس؟»
منقطع شد خوان و نان از آسمان
ماند رنج زرع و بیل و داسمان
باز عیسی چون شفاعت کرد حق
خوان فرستاد و غنیمت بر طبَق
مائده از آسمان شد عائده
چون که گفت انزل علینا مائده
باز گستاخان ادب بگذاشتند
چون گدایان زلّهها برداشتند
لابه کرده عیسی ایشان را که این
دایمست و کم نگردد از زمین
بدگمانی کردن و حرصآوری
کفر باشد پیش خوان مهتری
زان گدارویانِ نادیده ز آز
آن در رحمت بریشان شد فراز
ابر بَر ناید پی منع زکات
وَز زِنا افتد وَبا اندر جهات
هر چه بر تو آید از ظلمات و غم
آن ز بیباکی و گستاخیست هم
هر که بیباکی کند در راهِ دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
از ادب پرنور گشتهست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد مَلَک
بُد ز گستاخی کسوف آفتاب
شد عزازیلی ز جُراَت رَدِّ باب
تفسیر این شعر
در این حکایت، به اهمیت ادب و تواضع اشاره شده است. داستان از این قرار است که خداوند مائدهای از آسمان برای قوم موسی نازل کرد. اما برخی از آنها بیادبانه خواستند که غذاهای خاصی مانند سیر و عدس را درخواست کنند. به خاطر بیادبی آنها، نعمتهای آسمانی قطع شد و آنها مجبور شدند زحمت کشیده و خودشان کشاورزی کنند.
سپس عیسی (ع) شفاعت کرد و خداوند دوباره مائدهای فرستاد. اما باز هم برخی از افراد بیادب، به جای شکرگزاری، به طمع افتادند و خواستههای بیشتری کردند. عیسی به آنها گفت که این نعمتها همیشه در دسترس هستند و نباید به خاطر حرص و بدگمانی از آنها محروم شوند.
پیام حکایت این است که بیادبی و طمع میتواند انسان را از نعمتها و رحمتهای خداوند محروم کند. ادب و تواضع در برابر نعمتها باعث میشود تا انسان از لطف خدا بهرهمند شود و در زندگی خود موفق باشد.
منبع | روزانه




