کتاب

معنی و تفسیر شعر «نیست از رازِ نهانِ من خبر جاسوس را …» از غزلیات صائب تبریزی

با معنی و تفسیر «نیست از رازِ نهانِ من خبر جاسوس را …» از غزلیات صائب تبریزی تو این مطلب همراه ما باشید.

اینتین – غزلیات صائب تنها به عشق محدود نمی‌شود بلکه موضوعاتی چون عرفان، طبیعت، زندگی اجتماعی و فلسفه را نیز در بر می‌گیرد. این تنوع باعث می‌شود که آثار او برای طیف وسیعی از خوانندگان جذاب باشد.

غزل شماره ۷۴
نیست از رازِ نهانِ من خبر جاسوس را

نبضِ من بندِ زبان گردید جالینوس را

بی‌ندامت نیست هر حرفی که از لب سر زند

بخیه‌زن از خامشی این رخنهٔ افسوس را

نالهٔ دل کرد رسوا عشقِ پنهانِ مرا

نیست ممکن در بغل‌کردن نهان ناقوس را

صاحبانِ کشف بی‌قدرند در درگاه حق

نیست در دیوانِ شاهان رتبه‌ای جاسوس را

نیست مانع از تماشا جامهٔ فانوسِ شمع

وای بر شمعی که از پرتو کند فانوس را

چون پر و بالی نباشد، راهِ آزادی است بند

روزنِ زندان کند دلگیرتر محبوس را

عشق در هر دل که افروزد چراغِ دوستی

چون پرِ پروانه سوزد پردهٔ ناموس را

عالمِ معقول بر هر کس که صائب جلوه کرد

نشمرد موجِ سراب این عالمِ محسوس را

تفسیر این شعر

این شعر از شاعر بزرگ ایرانی صائب تبریزی است و در آن، شاعر احساسات و تفکرات عمیق خود را درباره عشق، راز و حقیقت بیان می‌کند. بیایید هر بیت را به زبان ساده توضیح دهیم:

▎بیت اول

نیست از رازِ نهانِ من خبر جاسوس را / نبضِ من بندِ زبان گردید جالینوس را

• شاعر می‌گوید: هیچ جاسوسی از رازهای پنهان من خبر ندارد و احساسات من به قدری عمیق و پیچیده است که مانند نبضی که به زبان بند می‌شود، نمی‌توانم آن‌ها را بیان کنم.

▎بیت دوم

بی‌ندامت نیست هر حرفی که از لب سر زند / بخیه‌زن از خامشی این رخنهٔ افسوس را

• او می‌گوید: هر حرفی که از زبانم خارج می‌شود، بدون پشیمانی است. این کلمات مانند بخیه‌ای هستند که بر زخم‌های ناشی از سکوت و افسوس زده می‌شوند.

▎بیت سوم

نالهٔ دل کرد رسوا عشقِ پنهانِ مرا / نیست ممکن در بغل‌کردن نهان ناقوس را

• شاعر بیان می‌کند که ناله‌های دلش عشق پنهانش را رسوا کرده است. او می‌گوید نمی‌توان عشق را پنهان کرد، مانند اینکه نمی‌توان صدای ناقوس را در آغوش گرفت.

▎بیت چهارم

صاحبانِ کشف بی‌قدرند در درگاه حق / نیست در دیوانِ شاهان رتبه‌ای جاسوس را

• او اشاره می‌کند که کسانی که به دنبال کشف حقیقت هستند، در پیشگاه خداوند بی‌ارزشند و در دیوان (دولت) شاهان هم جایی برای جاسوسان نیست.

▎بیت پنجم

نیست مانع از تماشا جامهٔ فانوسِ شمع / وای بر شمعی که از پرتو کند فانوس را

• شاعر می‌گوید: هیچ مانعی برای دیدن نور شمع وجود ندارد. او به شمعی اشاره می‌کند که اگر نورش کم باشد، مانند فانوسی که نورش را از دست داده، افسوس‌آور است.

▎بیت ششم

چون پر و بالی نباشد، راهِ آزادی است بند / روزنِ زندان کند دلگیرتر محبوس را

• او بیان می‌کند که اگر پر و بال نداشته باشیم، آزادی معنایی ندارد. این تصویر نشان‌دهنده‌ی این است که حتی یک روزن در زندان هم می‌تواند دلگیرتر باشد.

▎بیت هفتم

عشق در هر دل که افروزد چراغِ دوستی / چون پرِ پروانه سوزد پردهٔ ناموس را

• شاعر می‌گوید: عشق در هر دلی چراغ دوستی را روشن می‌کند و این عشق گاهی باعث می‌شود که حریم‌ها و پرده‌های ناموس نیز سوخته شوند.

▎بیت هشتم

عالمِ معقول بر هر کس که صائب جلوه کرد / نشمرد موجِ سراب این عالمِ محسوس را

• در پایان، شاعر به این نکته اشاره می‌کند که اگر کسی عالم معقول (حقیقی) باشد، نباید موج سراب (واقعیت‌های فریبنده) این دنیا را بشمارد و به آن اهمیت دهد.

این شعر نشان‌دهنده‌ی عمق احساسات انسانی، عشق و رازهای پنهان است. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و عمیق، به ما یادآوری می‌کند که عشق و حقیقت نمی‌توانند پنهان بمانند و همیشه راهی برای بروز خود پیدا می‌کنند. همچنین، او به نقد جامعه و ارزش‌های آن می‌پردازد و به اهمیت آزادی و حقیقت اشاره دارد.

منبع: روزانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا