با ۱۰ انشا در مورد ظاهر و باطن برای دانش آموزان تو این مطلب همراهمون باشید.
اینتین – چندین انشا در مورد ظاهر و باطن رو تو ادامه این مطلب میخونید.
انشا درباره ظاهر و باطن یک فرد
مقدمه: ظاهر و باطن انسانها بسیار متفاوت است. پشت خنده های پر صدایی ممکن است دردهای بزرگی باشد، حرف زدن انسانها در حالت شادی و خوشی دلیل بر بی غمی نیست و سکوت هم دلیل بر بی کسی نیست. هرگاه یکی را دیدید که می خندد انگ بی خیالی به او نزنید.
بدنه: گاهی فردی را می بینیم که همیشه در حال خنده است و با همه خوب حرف می زند، همیشه مهربان است و با همه خوب برخورد می کند، دردش پنهان می کند و کسی از حرفهای مگوی او خبری ندارد، هربار که حالش را بپرسیم می گوید شکر، خوبم. هیچ گاه توقعی ندارد و همواره از خدا کمک می خواهد. این افراد طوفانهای سختی پشت سر گذاشته اند و روزهای درد فراوانی داشته اند.
انسانهایی وارسته که دردشان را فقط به خدا می گویند. کسی نمی تواند کمکشان کند، چه انسانهای باشرفی هستند و پر از مردانگی، ظاهرشان با مردم است و باطن باخدا، مردمی که شاید گرسنه سر بر بالش بگذارند ولی کسی نداند و صورت با سیلی سرخ کنند.
نوع دیگر از ظاهر و باطن می دانید چیست؛ این که انسانها در ظاهر با شما خوب و خوش رو حرف می زنند، ولی در باطن و پشت سر دشمنتان هستند. روبه رو نرم و مهربان و از پشت خنجر به دست، شما را بدرقه می کنند. مردمی که با دشمن شما دوست می شوند و از شما حرف می زنند. گاهی از شکست شما خوشحال می شوند و از پیروزی شما سرخورده، این است که می گویند ظاهر و باطنش یکی نیست.
نتیجه گیری: هیچ وقت از روی ظاهر دیگران قضاوت نکنید و خنده را دلیل سرخوشی ندانید، با مردم رو راست باشید و از خنده و خوشی مردم شاد شوید و پشت سرشان حرف نزنید. با مردم بخندیم و نه به مردم، درهایشان را درک کنیم و بی دلیل از مشکلات مردم سوء استفاده نکنیم و حرف زیاد کنیم.
انشا درباره ظاهر و باطن انسانها
مقدمه: قضاوت کردن از روی ظاهر انسانها را کنار بگذاریم و هر وقت خواستیم در مورد کسی اظهار نظر کنیم، ابتدا کفشش را بپوشیم و راه برویم و سپس قضاوت کنیم. مردم در شرایط و روزهای مختلف ممکن است رفتارهای خاصی داشته باشند پس یک رفتار نشان دهنده کل شخصیت یک فرد نیست.
بدنه: گاهی در میان جامعه افرادی را می بینیم که شرایط زندگی خود را هیچ وقت برای دیگران باز گو نمی کنند و دوست ندارند که مردم از زندگیشان خبر دار شوند، این یک امتیاز است و مقبول، اما در مورد مسائل دینی هم می بینیم که مردم ریا می کنند و گاهی پیشانی داغ می کنند و زمانی هم در ظاهر پولی صدقه می دهند و هزار بار بازگو می کنند.
نمازشان را با صوت می خوانند و برای مردم کلاس می گذارند.اگر یک کار کوچک انجام دهند، هزار بار می گویند و آبروی مردم را می برند. شاید در خانه اصلا نماز واجب هم نخوانند، ولی در مسجد نافله هم بخوانند. روزه نمی گیرند، ولی افطاری می دهند و می خورند، به مردم می گویند که گناه نکنید ولی خودشان گناه می کنند، به گفته حضرت حافظ: واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند چون به خلوت می رسند، آن کار دیگر می کنند.
این شعر زیبای حافظ به خوبی شرح حال افرادی است که در خلوت هر کاری می کنند و مردم را به درستکاری و اخلاق هدایت می کنند. شاید ریا همین است که در خلوت یک رفتار و در ظاهر رفتاری دیگر که بسیار زشت و نامناسب است. مردمی که تظاهر به اخلاق پسندیده می کنند و در باطن خانواده را رنج می دهند، باید خوب بدانند که تمامی اعمالشان توسط خداوند رصد شده و باید در محضر خدا جواب گوی باشند. اگر مردم و اطرافیان از نیت شما آگاه نباشند، خدا به خوبی آگاه است و می بیند.
اما موضوع دیگر اینکه ما نمی توانیم از ظاهر کسی در مورد باطن و متنش قضاوت کنیم. چرا که پوشش و لباس نشانه ایمان نیست و ممکن است انسانهایی لباس آنچنانی بپوشند و ایمان داشته باشند و افرادی هم لباس موجه بپوشند ولی دین و ایمان نداشته باشند. پس بهتر است قضاوت را به خداوند بسپاریم و بار گناه خود را زیاد نکنیم.
نتیجه گیری: انسان در جایگاهی نیست که در مورد افرادی که مثل خودش هستند نظری دهد، بهتر است ظاهر و باطن انسان را به خودشان و خدایشان بسپاریم. نه نماز زیاد دلیل بر ایمان است و نه ریش زدن دلیل بر کافری و بی دینی، هرکس خود داند و خدایش.
انشا در مورد ظاهر و باطن انسان
ظاهر هر انسان یعنی چیزی هایی که ما می توانیم به صورت مشهود و مرئی در رفتار افراد مختلف ببینیم و باطن هر انسان یعنی چیز هایی که در نیت و قلب افراد است و ما نمی توانیم شاهد آن باشیم فقط گاهی اوقات با رفتار هایی که می بینیم می توانیم پی به نیت افراد ببریم.
رفتار های ظاهری بعضی از انسان ها بر خلاف چیزی است که در دل و باطن شان دارند، آن ها به ظاهر سعی می کنند رفتار خوب و پسندیده ای داشته باشند اما باطن شان این طور نیست و این خصلت آدم ها دو رو و ریا کار است.
انسان های خالص کسانی هستند که ظاهر و باطن شان یکی است و هر چه در دل شان باشد همان را نیز بر زبان جاری می کنند و با ظاهری خوب و باطنی سیاه قصد فریب و ریا ندارند.
به خاطر همین دو رویی و ریا کاری هاست که ما نمی توانیم به راحتی به کسی اعتماد کنیم و باید همیشه هوشیار باشیم تا گول ظاهر خوب کسی را نخوریم و تا مطمئن نشدیم که کسی ظاهر و باطن اش یکی است نباید به آن شخص اطمینان کنیم.
گاهی با آدم هایی بر خورد می کنیم که ظاهری بسیار زیبا دارند اما وقتی پی به باطن آن ها می بریم زیبایی شان رنگ می بازد و فقط باطن زشت آن ها را می توانیم ببینیم زیرا ظاهر زیبا بدون باطن زیبا هیچ ارزشی ندارد.
انسان هایی هم هستند که ظاهری بسیار معمولی دارند ولی باطن آن ها بسیار زیبا و روشن است، البته همیشه هم این طور نیست و انسان می تواند ظاهر و باطن زیبا را هم زمان در کنار هم داشته باشد.
همه ی ما باید یاد بگیریم که هیچ کس را از روی ظاهرش قضاوت نکنیم و به باطن انسان ها بیش تر از ظاهر شان اهمیت بدهیم چون باطن هر کس نشان دهنده ی شخصیت و شعورش می باشد.
هم چنین خودمان نیز باید تلاش کنیم که ظاهر و باطنی یکسان داشته باشیم و قضاوت در مورد باطن و نیت دیگران را هم به خدایی بسپاریم که ذات هر کس را می داند و تمام چیز های نهان برای او آشکار است.
انشای ادبی درباره ظاهر و باطن
مقدمه:
ظاهر و باطن انسانها دو جنبه متفاوت اما مرتبط با یکدیگرند که هرکدام تأثیر خاصی بر دیگران دارند. ظاهر، همان چیزی است که در نگاه اول دیده میشود: لباسها، چهره و رفتارهای ظاهری. اما باطن انسان، نمایانگر شخصیت، احساسات و ارزشهای واقعی اوست. اگرچه ظاهر مهم است و میتواند نخستین تأثیر را بر دیگران بگذارد، اما این باطن انسان است که ماندگار است و ارزش واقعی هر فرد را مشخص میکند.
بدنه:
ظاهر افراد معمولاً اولین چیزی است که مورد توجه قرار میگیرد. زیبایی، آراستگی و طرز لباس پوشیدن میتواند احساسات مثبت یا منفی در دیگران ایجاد کند. اما این ظاهر فقط سطحیترین بخش از شخصیت یک انسان است. ممکن است فردی با ظاهری جذاب و شیک، قلبی سرد و بیمحبت داشته باشد یا کسی که ظاهری ساده دارد، دارای روحی بزرگ و مهربان باشد.
باطن انسانها نشاندهنده ارزشهای واقعی آنهاست. صفاتی مانند صداقت، مهربانی، شجاعت و سخاوت، ویژگیهایی هستند که شخصیت افراد را میسازند. این صفات در روابط بلندمدت و شناخت عمیق، تأثیرگذارتر از هر چیزی هستند. گاهی اوقات، ظاهر ممکن است باعث شود که افراد به اشتباه قضاوت شوند، اما وقتی باطن واقعی فرد شناخته میشود، قضاوتها تغییر میکنند.
ظاهر میتواند گمراهکننده باشد. برای مثال، فردی ممکن است در نگاه اول بداخلاق به نظر برسد، اما در واقع قلبی مهربان و دلی پر از محبت داشته باشد. همچنین، بسیاری از انسانها تلاش میکنند تا ظاهر خود را زیبا و آراسته نشان دهند، اما باطن خود را اصلاح نمیکنند. این تناقض باعث میشود که اعتماد و احترام دیگران نسبت به آنها کاهش یابد.
برای زندگی بهتر و روابط قویتر، باید یاد بگیریم که ظاهر و باطن افراد را با هم در نظر بگیریم. اهمیت دادن به باطن انسانها به ما کمک میکند که قضاوتهای عادلانهتری داشته باشیم و از اشتباهات بزرگ در انتخاب دوستان و همکاران جلوگیری کنیم.
نتیجه گیری:
ظاهر و باطن انسانها هر دو مهماند، اما نباید ظاهر را معیار اصلی قضاوت قرار دهیم. ظاهر زیبا ممکن است موقتی باشد، اما باطن نیکو همیشه ماندگار است. اگر به جای توجه صرف به ظاهر، باطن افراد را بشناسیم، روابطی عمیقتر و زندگی پربارتری خواهیم داشت. زیبایی واقعی در قلب و روح انسانهاست، نه در آنچه چشم میبیند.
انشا ظاهر و باطن
مقدمه:
انسانها از دو بخش ظاهر و باطن تشکیل شدهاند. ظاهر چیزی است که همه میبینند؛ لباس، چهره، و حرکات فیزیکی. اما باطن، دنیای درونی هر فرد است که شامل اخلاق، رفتار، و احساسات او میشود. گاهی اوقات، ظاهر و باطن هماهنگ هستند و گاهی اختلاف زیادی میان آنها وجود دارد. ارزش واقعی انسان در نهایت به باطن او وابسته است، زیرا این بخش از شخصیت ماست که روابط و زندگیمان را شکل میدهد.
بدنه:
ظاهر انسانها نخستین چیزی است که جلب توجه میکند. وقتی کسی را برای اولین بار میبینیم، ظاهر او اولین برداشتی است که از شخصیتش به ذهن میآوریم. شاید لباسی شیک یا چهرهای زیبا در نگاه اول ما را تحت تأثیر قرار دهد، اما این تصویر سطحی است و نمیتواند نشاندهنده درون واقعی فرد باشد. ظاهر میتواند موقتی یا حتی فریبنده باشد، اما باطن هر فرد است که حقیقت او را نمایان میکند.
باطن، بخش عمیقتر و مهمتری از شخصیت انسانهاست. صفاتی مانند صداقت، مهربانی، شجاعت و ادب همگی به باطن مربوط میشوند. این صفات هستند که روابط ما را شکل میدهند و احترام دیگران را جلب میکنند. فردی که باطن زیبایی دارد، حتی اگر ظاهر سادهای داشته باشد، میتواند محبوب و دوستداشتنی باشد. با این حال، اگر باطن کسی پر از نادرستی و رفتارهای منفی باشد، ظاهر زیبا نیز نمیتواند این کمبودها را جبران کند.
در زندگی، بسیاری از مشکلات از قضاوتهای عجولانه بر اساس ظاهر ناشی میشود. ممکن است کسی که ظاهری آراسته دارد، در باطن فردی غیرقابلاعتماد باشد، یا کسی که ظاهری ساده دارد، قلبی پر از عشق و صداقت داشته باشد. داستانهای زیادی درباره قضاوتهای اشتباه وجود دارد که نشان میدهد نباید فقط به آنچه چشم میبیند اکتفا کنیم.
برای داشتن دیدگاهی عمیقتر، لازم است که فراتر از ظاهر افراد را ببینیم. رفتار، گفتار، و عملهای روزمره نشاندهنده باطن واقعی هر فرد است. اگر بتوانیم این لایههای عمیقتر را بشناسیم، قضاوتهایمان دقیقتر و روابطمان پایدارتر خواهد بود. ظاهر تنها یک پوشش است، اما باطن، روح واقعی انسان را نشان میدهد.
نتیجه گیری:
ظاهر و باطن انسانها دو بخش جداییناپذیر از شخصیت آنها هستند، اما اهمیت باطن بسیار بیشتر است. ظاهر ممکن است زیبا یا جذاب باشد، اما این باطن است که حقیقت انسان را نشان میدهد و معیار اصلی قضاوت باید همین باشد. اگر یاد بگیریم که باطن انسانها را بشناسیم و به ارزشهای درونی آنها توجه کنیم، میتوانیم روابط بهتری بسازیم و دنیایی زیباتر داشته باشیم. زیبایی واقعی در اخلاق و انسانیت است، نه در آنچه فقط دیده میشود.
انشای ظاهر و باطن افراد
انسان هایی را همه روزه می بینیم و تنها نظاره گر ظاهر آن ها هستیم و از باطنشان بی اطلاعیم. ظاهر، هر چیزی است که با چشم قابل مشاهده است و باطن، هرچیزی است که پنهان است و قابل مشاهده نیست. انسانها علاوه بر داشتن ظاهر مثل بدن و اعضا و جوارح و پوشش، باطنی هم دارند مثل فکر و نیت و اخلاق.
باطن هرکس بخشی از وجود اوست که خصلت های او در آن شکل می گیرند؛ چه بد و چه خوب. اگر باطن انسان پرورشگاه خصلت های بد همچون غیبت، دروغ، تهمت و … باشد، فضای آن را تیره و تاریک خواهد کرد و کم کم این خصلت های ناپسند در روح و روان تاثیر خواهد گذاشت و در ظاهر نمایان خواهد شد.
مثلا اگر کسی در باطن، خصلت ناپسند سوء ظن داشته باشد، همانطور که این خصلت، فکر و اندیشه او را تاریک می کند، در سخنانش نیز ظاهر می شود و ودر کار دیگران تجسس میکند و یا به آنها تهمت می زند؛بنابراین اگر خصلتی در باطن انسان باشد در ظاهر عملش هم نمایان خواهد شد حال اگر این خصائل، خداپسندانه و نیکو باشد، عمل انسان هم نیکو خواهد بود و در ظاهر هم به خوبی جلوه خواهد کرد. مثلا خصلت خیرخواهی اگر در باطن فردی قرار گیرد کم کم در ظاهرش نمایان می شود و دیگران هم او را فردی خیرخواه می نامند چرا که ظاهر کارهایش خیرخواهانه است و به باطن خوب و خیرخواهانه اش پی خواهند برد.
هیچ گاه ظاهر انسان ( یعنی شکل و شمایلش ) نشان دهنده باطن او نیست. ظاهر زیبا همیشه نشان از باطن زیبا و ظاهر زشت همیشه نشان از باطن زشت نیست . البته ظاهر زیبا و باطن زیبا و ظاهر زشت و باطن زشت هم داریم. استثناها را باید در نظر گرفت.
مثلا کسی خیلی زیباست اما بی ادب و بد اخلاق است برعکسش هم فردیست که زیبایی ظاهری چندانی ندارد ولی انقدر خوش اخلاق است که دیگران از معاشرت با او لذت می برند. یا اینکه فردی هم زیباست هم مهربان. همه جور انسان در این عالم وجود دارد. (همه آفریده های خدا زیبا هستند و این زیبایی بستگی به عمل آنها دارد که ظاهرشان در عالم غیب زیبا یا زشت می شود و گرنه این ظاهر دنیایی معیار زشتی و زیبایی نیست).
انشای بسیار زیبا درباره ظاهر و باطن انسان
هر انسانی بر روی کره زمین ظاهر و باطن مخصوص خودش را دارد؛ ظاهر را هر فرد را انسان های دیگر می توانند ببیند و بر همه آشکار است اما باطن هر فردی را کسی نمی تواند ببیند و فقط خود آن شخص است که از باطن خود آگاه است.
به همین دلیل است که نمی توان همه انسان ها را به درستی شناخت، و یا نمی توان انسان ها را از روی ظاهر آن ها قضاوت کرد و خوبی یا بدی آن ها را تشخیص داد.
همچنین زشتی و زیبایی هر فردی را نباید از روی ظاهر آن عنوان کرد چرا که تشخیص زشتی و زیبایی هر کسی سلیقه ای است ممکن است کسی به چشم ما زشت باشد اما از نظر شخصی دیگر بسیار زیبا باشد، این باطن انسان ها است که زشتی و زیبایی آن ها را مشخص می کند.
عده ای از انسان ها ظاهر بسیار زیبایی دارند و در ظاهر با همه مهربان هستند و برای همه خوب می خواهند اما ممکن است باطن زشت و پلیدی داشته باشند و پر از حسادت و بدجنسی باشند.
عده ای هم ممکن است ظاهر زیبایی نداشته باشند اما باطن آن ها بسیار زیبا باشد و برای همه انسان ها خیر و خوبی بخواهند، به همین خاطر است که می گویند هیچ گاه نباید شخصی را از روی ظاهر آن قضاوت کرد.
خبر داشتن از باطن و نیت انسان ها کار دشواری است و هرکسی نمی تواند تشخیص دهد که در درون هر شخصی چه می گذرد و یا چه چیزی در ذهن دارد، اما می توان از روی حال خوب و یا حال بدی که بعضی ها به آدم می دهند تشخیص داد که در باطن آن ها چه می گذرد.
بودن در کنار بعضی ها حال آدم را خوب می کند، به آدم کلی حس خوب می دهند و بودن در کنارشان آرامش مطلق است، این نشان دهنده باطن زیبا و پاک آن شخص است.
بعضی ها هم تحملشان آن قدر سخت است که نمی توان لحظه ای آن ها را تحمل کرد و هر چقدر هم که ظاهر زیبایی داشته باشند نمی توان بودن در کنار آن ها را تحمل کرد، چنین افرادی باطن خوبی ندارند و باید همیشه از آن ها دوری کرد.
برای معاشرت و دوستی با افراد هیچگاه نباید از روی ظاهر آن ها را انتخاب کنیم بلکه باید سعی کنیم باطن آن ها را بشناسیم و اگر باطن خوب و پاکی داشتند با آن ها رفت و آمد کنیم چرا که ظاهر مهم نیست و این باطن انسان است که ارتباط با او را ممکن می کند.
بعضی ها هم هستند که ظاهر و باطنشان یکی است، آنقدر درون خوب و زیبایی دارند که بر روی ظاهرشان هم تاثیر گذاشته است و آدم های بسیار دل نشین و دوست داشتنی هستند معاشرت با چنین اشخاصی بسیار لذت بخش و خوش آیند است.
انشا درباره ی مقایسه زیبایی ظاهری و باطنی
ظاهر افراد اولین چیزی است که در ملاقات نخست با دیگران به آن توجه می کنیم، اما با گذشت زمان و شناخت افراد زیبایی ظاهر آن ها در نظر مان کم رنگ شده و جای خود را به باطن، رفتار و اخلاق خوب می دهد، با گذشت زمان اخلاقیات افراد می تواند روی زیبایی چهره ی آن ها تاثیر گذار باشد و باعث شود ما آن ها را زشت و یا زیبا ببینیم.
برخورد و تعامل بیش تر با افراد می تواند منجر به شناخت بیش تر از آن ها شده و به کل، فکر و نظر ما را درباره ی یک نفر تغییر دهد، گاهی یک شخص با ظاهری زیبا آن قدر رفتار های غلط و آزار دهنده ای انجام می دهد که احساس می کنیم با یک انسان زشت و پوچ در ارتباط هستیم و دیگر تمایلی به دوستی با او نخواهیم داشت.
اما در مقابل بعضی اوقات افرادی را می بینیم که در نگاه اول ممکن است به خاطر ظاهر معمولی شان توجهی به آن ها نداشته باشیم اما زمانی که رفتار های خوب، ارزشمند و زیبایی را از او می بینیم خواهان دوستی همیشگی با او هستیم و آن شخص در نظر مان زیبا و دلنشین می آید.
متاسفانه اکثر انسان ها از روی ظاهر درباره ی دیگران قضاوت می کنند و زیبایی های باطن و درون افراد را نمی بینند و گاهی نیز به خاطر همین طرز تفکر دچار ضرر و آسیب می شوند زیرا برخی ظاهر زیبایی برای خود درست کرده و نقاب به چهره زده و از این طریق دیگران را فریب می دهند.
هیچ انسانی از نظر ظاهر زشت نیست و هر شخص تا اندازه ای از زیبایی بهره مند است اما مسئله ای که در ظاهر افراد بسیار مهم به نظر می رسد و روی زیبایی او تاثیر می گذارد آراسته، مرتب و تمیز بودن می باشد.
مسخره کردن دیگران به خاطر چهره و یا ظاهری که مورد پسند ما نیست کار بسیار زشتی می باشد زیرا ظاهر افراد دست خود شان نیست و این کار تنها زشتی باطن ما را نشان می دهد اما اخلاق و رفتار انسان تغییر پذیر و قابل اصلاح است پس اگر شخصی از نظر باطن و اخلاق زشت بود می توان به او ایراد گرفت .
زیبایی ظاهر که همان آراسته بودن است در کنار زیبایی باطن می توان از ما انسان کاملی بسازد و توجه به هر دوی آن ها ضروری است.
انشا در مورد ظاهربینی
مقدمه: هیچ گاه با ظاهر انسانها قضاوت نکنید، سر و روی آراسته و کت و شلوار و چادر، پیشانی سوخته با مهر و نماز، هیچ کدام دلیل بر درستی و سلامتی نیست که خداوند بهتر از هر کسی از درون ما آگاه است .
بدنه: مردی که هیچ گاه نمازش ترک نشد و برایش نماز اول وقت مهم بود، حدود ۵۰ ماه سابقه جنگ و مبارزه داشت ولی در یک لحظه از خدا غافل شد و به دام شیطان افتاد. مردم همچنان فکر می کردند که مرد مومن و انقلابی هم چنان دلسوز است و کاری، مرد رده بالای کشور ظاهرا مردم را فریب داده بود، ولی خدا که می دید، این درس برای کسانی است که فقط ظاهر او را دیدند و فریب خوردند.
زنی با چادر و پوشش کاملا اسلامی در زیر چادر دزدی کرد و پول بیت المال را دزدید و مردم فقط با ظاهر خوبش آشنا بودند. هیچ گاه با ظاهر کسی قضاوت نکنید و همواره به درون ورفتار و کردار مردم هم دقت کنید. گاهی ظاهر مردم و کارهایشان بسیار موجه بوده و هیچ کس باور نمی داند که در درون چه هستند.
شاید ظاهر بعضی از پدیده ها برایمان چندان جذاب نباشد ولی درون خوب و درخشانشان روزی برایمان آشکار شود. گاهی یک وسیله شیک و لوکس همه هوش و حواس ما را می برد اما در درون برای زندگی هیچ ارزشی نداشته باشد.
زمانی ممکن است دوستی در کنارمان خوب و دلسوز باشد ولی در پشت سر از ما بد بگوید و به ما ضربه بزند. نه ظاهر خوب دلیل بر زیبایی است و نه قیافه زشت و کریه موجب زشتی، هیچ کس از درون هیچ پدیده و موجودی خبر دار نیست و همه چیز بر خدا مبرهن و روشن است.
نتیجه گیری: همه قضاوت ها را برای خدا بگذارید و هیچ وقت از ظاهر کسی برای سنجیدنش استفاده نکنید.
انشا در مورد ظاهر بینی و باطن فرد
مقدمه: وقتی تلویزیون اعلام کرد مرد ابر جاسوس اعدام شد و قیافه سوخته از مهرش را دیدم انگشت به دهان ماندم و با خود گفتم ظاهر بینی یعنی همین که در پوشش لباس موجه هر کاری می کنند و ما همچنان این لباس را می بینیم.
بدنه: ظاهر بینی یعنی دیدن پوشش و نقاب انسان و غفلت از لایه زیرین و اصلی، یکی پشت نماز پنهان می شود، دیگری در پشت خدمت رسانی و سومی هم در راه مسجد، هر کدام راهی می روند و شاید خودشان می دانند که به کجا می رسند، ولی ما نمی توانیم چیزی بفهمیم و خدایشان بهتر می داند و بس.
چه بسیار انسان هایی که نقاب ندارند و خودشان هستند و چه بسیار افرادی که همه کارهایشان در راه خداست و ظاهر سازی نمی کنند و ما هم هیچ اطلاعی از هدفشان نداریم. ظاهرشان را نمی بینیم و قضاوتی هم نداریم. اما در مقابل مردمانی هستند که شب و روز ریا کردند و ما هم جلوه های مختلف ریایشان را دیدیم و به تصویر کشیدیم.
لذت بریدم و برای همه بازگویی کردیم. درون انسان مانند یک میوه خوش ظاهر است، ممکن است مانند سیب سرخ جذاب و خوش بر و رو باشند ولی درونشان گندیده و بد نهاد باشند. ما فقط ظاهر را می بینیم و جذابیتش را، مانند هندوانه سر بسته هستند که پوستشان جذاب و زیباست، ولی درونشان بد مزه و طعم است.
گاهی دیدن درون انسان ها لازم است تا خوب و دقیق شناخته شوند. ظاهر بینی ما را فریب می دهد و ما نمی توانیم به اصل و ریشه و درون دست یابیم. ما در ظاهرقضاوت می کنیم و خدا همه چیز را می بیند. ظاهر جذاب پدیده ها ما را فریب ندهد .
آدم ها هر قدر هم که زرنگ باشند در یک جا خودشان را می بازند و رو می کنند. درونشان را بر ملا می کنند و همه چیز بر ما آشکار می گردد. ظاهر بینی ما را از مسیر اصلی زندگی منحرف می کند و نمی توانیم به عمق هدف برسیم.
گاهی ظاهر انسان ها از دور دل می برد و از درون زهره ( زهره بردن یعنی مردن از ترس) پس از چنین افرادی دوری کنید و از روی ظاهر هیچ کس قضاوت نکنید که خداوند است که بر همه امور آگاه است و دانا.
نتیجه گیری: خدا بهترین دانای اسرار است و ما نمی توانیم به درون کسی دست بیابیم و همواره ظاهر انسانها را می بینیم. ظاهر زیبا دلیل بر زیبایی و زشتی چهره هم دلیل بر زشتی درون نیست. پس عجولانه در مورد هر چیزی اظهار نظر نکنیم.