توی این مطلب ۱۰ تا کتاب معرفی کردیم که همه جوره حالتو خوب میکنه.
اینتین – کتابها مثل یه منجیان. داستانهای ادبی و کلا نوشتههای نویسندههای بزرگ، یه جورایی بهترین پناهگاه برای آدمای تنهان. ولی فقط اونا نیستن که میتونن به کتابا پناه ببرن. کتابا به معنای واقعی میتونن ناجی همهمون باشن. تو هر جور گرفتاری، چه بلای طبیعی، چه غیرطبیعی، میشه یه کتاب برداشت و برای چند ساعت غرق دنیای قشنگش شد. تو این متن، ده تا کتاب بهت معرفی میکنم. هشت تا کتاب اول، رمان یا مجموعهداستانن که تو هر موقعیت حالبههمزنی سرگرمت میکنن. دو تا کتاب آخر هم یه جور دیگهان و تو دسته ادبیات داستانی نیستن.
۱- اتحادیه ابلهان
نویسنده: جان کندی تول
اتحادیه ابلهان شاید یکی از بزرگترین حسرتهای ادبیات امروزیه. این اولین رمان جان کندی توله. بعد از نوشتنش، کتاب رو برای همه ناشرای بزرگ آمریکا فرستاد، ولی هیچکدوم زیر بار چاپش نرفتن. تول، ناامید و داغون، رفت تو ماشینش، یه شلنگ به اگزوز وصل کرد، سرشو از پنجره برد تو و با بستن همه راههای هوا، برای همیشه به زندگیش پایان داد. آره، اتحادیه ابلهان همون اولین و آخرین رمانشه. بعد مرگش، مادرش پیشنویس کتاب رو دوباره برای ناشرا فرستاد. بالاخره چاپ شد و دنیای ادبیات یه پدیده جدید دید. میگن بزرگترین حسرت ناشرا و منتقدا اینه که تول با خودکشیش، ادبیات رو از چند تا رمان شاهکار محروم کرد، چون اتحادیه یه رمان نابغهوار، جذاب و شگفتانگیزه.
داستان درباره ایگنیشس جی. رایلیه، یه آمریکایی تنبل که فکر میکنه یه ایدهآلگرای تمامعیاره. خودشو نویسنده و متفکر بزرگ میدونه و داره یه رساله پر و پیمون درباره روزمرگیهای بیمزه و خستهکنندهاش مینویسه. شاید بگی: «روزمرگی بیمزه؟ این دیگه چهجوری حالمو خوب میکنه؟ اصلا تو که رسانه گیمی، برو بازیتو بررسی کن!» ولی خب، نکته اینجاست که جان کندی تول با قلم تیز و نگاه عمیقش، همین روزمرگیهای حوصلهسربر رو جوری خندهدار تعریف میکنه که محاله نخندی. قول میدم با ماجراهای عجیبوغریب ایگنیشس و دور و بریهاش قاهقاه بخندی. روزنامه تایم دربارهش گفته: «اگه قیمت کتاب رو با میزان خندهای که بهت میده بسنجیم، اتحادیه ابلهان بهترین معاملهساله.»
۲- تبصره ۲۲
نویسنده: جوزف هلر
تبصره ۲۲ داستان یوساریان، یه توپچی ارتشه. مثل هر نظامی دیگهای با کلی خطر دستوپنجه نرم میکنه، ولی فرقش با بقیه اینه که با روشهای خلاقانه و بامزه سعی میکنه جونشو نجات بده. فقط خطرای نظامی نیستن که یوساریان رو اذیت میکنن؛ باید با مافوقش هم کلکل کنه که هی ماموریتای جنگی رو زیاد میکنه. یه قانون عجیبم هست که نمیذاره از خدمت فرار کنه. طبق این قانون، اگه یکی برای ماموریتای خطرناک و مرگبار داوطلب بشه، حتما دیوونهست. ولی اگه درخواست معافیت بده، یعنی عقلش سر جاشه! تبصره ۲۲ یکی از مهمترین و بامزهترین رمانهای قرن بیستمه.
۳- فال نیک
نویسندهها: تری پرچت و نیل گیمن
فکرشو بکن یه فرشته و یه دیو بتونن رفیق شن؟ فال نیک: پیشگوییهای موشکافانه اگنس ناتر، جادوگر، داستان دوستی یه فرشته به اسم آزیرافائل و یه دیو به اسم کراولیه. این دو تا از اول خلقت رو زمین زندگی کردن و حسابی زمینی شدن، حتی عاشق آدمیزاد شدن! ماجرا از جایی شروع میشه که میفهمن بچه شیطان به دنیا اومده و این یعنی آخر دنیا نزدیکه. برای همین تصمیم میگیرن هرجور شده جلوی این فاجعه رو بگیرن و بشریت رو نجات بدن. مثلا اولین ایدهشون اینه که بچه شیطان رو به فرزندی قبول کنن و جوری تربیتش کنن که خیر و شر رو قاطی کنه! ولی خب، ماجرا به این سادگیا نیست و نجات دنیا خیلی پیچیدهتره. سال ۲۰۰۲ حرف از ساخت فیلم فال نیک با بازی جانی دپ و رابین ویلیامز بود، ولی هیچوقت ساخته نشد. اما سال ۲۰۱۹ نیل گیمن با آمازون یه سریال باحال ازش ساخت.
۴- سرباز خوب شوایک
نویسنده: یاروسلاو هاشک
سرباز خوب شوایک یکی از مهمترین کتابای ادبیات چکه و رکورددار ترجمه به زبانای مختلف تو چک. داستان درباره یه مرد خوشقلب و پرحرفه که سر از جنگ درمیاره. شوایک قبلا تو ارتش بود، ولی چون فکر کردن «خنگه» اخراجش کردن. بعدش میره سراغ خرید و فروش سگ (آره، درست خوندی!). با شروع جنگ جهانی اول، دوباره به ارتش میپیونده، ولی همزمان یه گندی میزنه و میافته زندان. ولی زندان آخر خطش نیست و ماجراهاش ادامه داره. قرار بود کتاب تو شیش جلد چاپ بشه، ولی هاشک بعد از چهار جلد به خاطر مشکل قلبی فوت کرد. بعد مرگش، یه روزنامهنگار به اسم کارل ونک جلد چهارم رو تموم کرد و دو جلد دیگه هم نوشت.
۵- سلاخخانه شماره ۵
نویسنده: کورت ونهگات
سلاخخانه یکی از مهمترین رمانهای امروزیه و محبوبترین کار ونهگات. داستان ماجراهای بیلی پیلگریمه تو جنگ جهانی دوم. بیلی چون تو زمان سفر میکنه، با چیزای عجیب و غریبی روبهرو میشه. مثلا یهو سر از یه سیاره دوردست به اسم ترالفامادور درمیاره و با موجودات فضایی که تو چهار بعد میبینن، رفیق میشه. این موجودات گذشته و آینده رو میدونن. هر وقت تو کلاسای دانشگاه یا بحثای ادبی حرف از رمانای جنگی بشه، سلاخخانه همیشه جزو گزینههای اصلیه. این کتاب تو دل فاجعههای جنگ، یه جوری تو رو میبره که لبخند میزنی. جزو پرفروشترین کتابای نیویورک تایمزه و سال ۱۹۷۰ هم نامزد جایزه کتاب ملی بود.
۶- راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها
نویسنده: داگلاس آدامز
میدونم «اتواستاپزن» یه کم عجیب به نظر میاد، ولی بهم اعتماد کن و این معرفی رو بخون. اگه دوست داشتی، خود کتابم یه نگاهی بنداز. «اتواستاپزن» معادل فارسی Hitchhiker یا همون کساییه که با یه کوله سبک کنار جاده وایمیستن و با ماشینای عبوری تا یه جایی که مسیرشون یکیه، سفر میکنن. تو غرب این کار خیلی مرسومه، چون ارزونه. تو ایرانم بعضیا تجربهش کردن، ولی اونجا رواجش بیشتره. کتابای زیادی هم هستن مثل «راهنمای اسپانیا برای اتواستاپزنها» که به این آدما کمک میکنه سفر بهتری داشته باشن.
داستان با یه اتفاق شروع میشه که برای ما زمینیها فاجعهست، ولی تو دنیای کتاب یه چیز پیشپاافتادهست. وگونها، یه نژاد کهکشانی، تصمیم میگیرن برای ساخت یه بزرگراه بینکهکشانی، زمین رو نابود کنن! تو دنیای کتاب، نابود کردن یه سیاره انگار یه کار روزمرهست. آرتور دنت، شخصیت اصلی، با رفیقش فورد پریفکت از زمین فرار میکنن و با اتواستاپ زدن تو کهکشان سفرشونو شروع میکنن. این رمان یکی از معروفترین کتابای امروزیه و نویسندهش با قلم باحالش یه تجربه جذاب و گیرا خلق کرده.
۷- هرچه باداباد
نویسنده: استیو تولتز
ما تو ایران تولتز رو بیشتر با «جزء از کل» و یه کم با «ریگ روان» میشناسیم. ولی یه کتاب دیگه هم داره به اسم هرچه باداباد. داستان درباره زندگی پس از مرگه تو دنیای مدرن. یه مرد میمیره و ما باهاش تو سفرش به دنیای بعد همراه میشیم. تولتز قلم تیز و بامزهای داره و مفاهیم فلسفی سنگین رو جوری با طنز قاطی میکنه که اصلا نمیترسی. همهچیزو با شوخی تعریف میکنه و کاری میکنه به زشتیهای دنیا لبخند بزنی. تو «ریگ روان» نوشته: «زندگی بیمعناست، ولی بیارزش نه. همین فرق باعث میشه صبحا از تخت بیام بیرون.» این جمله کل چیزیه که تولتز تو نوشتههاش دنبالشه: زندگی رو با همه بیمعناییش ارزشمند بدون و با خنده به فاجعهها ادامه بده.
۸- بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم
نویسنده: دیوید سداریس
دیوید سداریس پرطرفدارترین طنزنویس ۱۵ سال اخیر تو آمریکاست. کتاباش فروش عجیبی داشتن و یه غول کمدیه. به قول پیمان خاکسار، مترجمش: «سداریس میخندونه، به معنای واقعی.» تو این دنیای پر از زشتی، چی بهتر از خنده؟ سداریس کافکا یا بورخس نیست، قرارم نیست باشه. کارش مسخره کردن روشنفکربازیاست. کتاب دو بخشه: بخش اول درباره زندگی سداریس قبل از رفتن به نورماندی فرانسهست، از بچگیش تو کارولینای شمالی تا کارهای پارهوقت تو نیویورک. بخش دومم درباره زندگیش بین فرانسویای از دماغ فیل افتاده تو نورماندیه. فکر کن! یه طنزنویس پررو آمریکایی بین یه عده اروپایی پرافاده. این کتاب حالش خوبه، سداریس رو از دست نده.
۹- درباره معنای زندگی
نویسنده: ویل دورانت
یه روز یه مرد رفت پیش ویل دورانت، فیلسوف و تاریخنگار آمریکایی، و پرسید: «چرا نباید خودمو بکشم؟ انگیزهام برای زندگی چیه؟» دورانت چند تا دلیل براش گفت، ولی حس کرد نتونسته قانعش کنه. این دیدار اتفاقی با مردی که هیچوقت معلوم نشد چی به سرش اومد، باعث شد دورانت نامهای به کلی آدم معروف بنویسه و ازشون بپرسه چطور تو زندگی معنا، هدف و رضایت پیدا کردن. منبع انرژیشون چیه؟ جوابایی که گرفت رو با نظر خودش تو کتاب «درباره معنای زندگی» چاپ کرد. کتاب پر از نظرات سیاستمدارا، نویسندهها، بازیگرا، شاعرا و دانشمندا درباره معنای زندگیه. جالب اینجاست که دورانت فکر میکرد جوابای تلخ و ناامیدکننده میگیره، ولی جوابا پر از امید و حال خوب بودن.
۱۰- در باب امیدواری
نویسنده: آلن دو باتن
این کتاب یه جستوجو برای پیدا کردن امید تو زندگیه. دو باتن دنبال اینه که به کسایی که حتی برای بلند شدن از تخت هم حس و حال ندارن، دلیلی برای ادامه زندگی بده. میخواد بگه زندگی اونقدرا هم ملالآور نیست و روشنیایی تو بخشای تاریکش پیدا میشه. دو باتن این کتابو نوشته تا خواننده رو از حال بد نجات بده و با یه سری راهنمایی، کمکش کنه از تاریکی بیاد بیرون و معنای زندگی رو پیدا کنه. این کتاب برای کساییه که فکر میکنن دیگه دلیلی برای زندگی ندارن. دو باتن که تاریخ و فلسفه خونده، کلی کتاب درباره پیوند زندگی روزمره و فلسفه نوشته.
منبع | زومجی