آموزشی

معنی و تفسیر شعر «مُهرِ خاموشی کند کوته‌زبان تقریر را …» از غزلیات صائب تبریزی

با معنی و تفسیر شعر «مُهرِ خاموشی کند کوته‌زبان تقریر را …» از غزلیات صائب تبریزی تو این مطلب همراهمون باشید.

اینتین – غزل شماره ۶۷ از غزلیات صائب تبریزی را بخوانید. غزلیات صائب تنها به عشق محدود نمی‌شود بلکه موضوعاتی چون عرفان، طبیعت، زندگی اجتماعی و فلسفه را نیز در بر می‌گیرد. این تنوع باعث می‌شود که آثار او برای طیف وسیعی از خوانندگان جذاب باشد.

غزل شماره ۶۷

مُهرِ خاموشی کند کوته‌زبان تقریر را

این سپر دندانه می‌سازد دمِ شمشیر را

قامتِ خَم، نفس را هموار نتوانست کرد

از کجی، زورِ کمان بیرون نیارد تیر را

شد زبانِ شُکر از سودای او رگ در تنم

نیست از زندانِ یوسف شکوه‌ای زنجیر را

از سفیدی دیدهٔ یعقوب شد صبحِ امید

منزلی جز قصر‌شیرین نیست جویِ شیر را

در به دست‌آوردنِ زلفش مرا تقصیر نیست

این رهِ خوابیده کوته می‌کند شبگیر را

شیرمردان را نمی‌باشد به زینت التفات

نیست غیر از خون نگاری دست و پای شیر را

با علایق برنمی‌آیی، مجرّد شو که نیست

غیر عریانی علاج این خارِ دامنگیر را

تیرِ کج صائب همان بهتر که باشد در کمان

از جگر بیرون میاور آهِ بی‌تأثیر را

تفسیر این شعر

این شعر از شاعر معروف ایرانی، صائب تبریزی، به موضوعاتی چون عشق، امید، و دردهای انسانی می‌پردازد. در ادامه، به زبان ساده‌تر و با توضیحات مناسب هر بیت را بررسی می‌کنم:

۱. مُهرِ خاموشی کند کوته‌زبان تقریر را

شاعر می‌گوید که سکوت و خاموشی باعث می‌شود که کسی نتواند به خوبی حرف بزند و احساساتش را بیان کند. اینجا “مهر خاموشی” به معنای تأثیر سکوت بر گفتار است.

۲. این سپر دندانه می‌سازد دمِ شمشیر را

شاعر به این نکته اشاره دارد که در برابر خطرات و چالش‌ها (مانند شمشیر) باید از خود دفاع کرد (مانند سپر). “دندانه” به معنای محافظت است.

۳. قامتِ خَم، نفس را هموار نتوانست کرد

شاعر می‌گوید که قامت خمیده (کج) نمی‌تواند نفس را راحت کند. این تصویر نشان‌دهنده‌ی مشکلات و موانع در زندگی است.

۴. از کجی، زورِ کمان بیرون نیارد تیر را

شاعر بیان می‌کند که اگر کمان کج باشد، تیر نمی‌تواند به هدف برسد. این تشبیه به مشکلاتی اشاره دارد که در اثر عدم تعادل و ناهماهنگی ایجاد می‌شود.

۵. شد زبانِ شُکر از سودای او رگ در تنم

شاعر می‌گوید که عشق محبوبش باعث شده است که زبانش شیرین و شکرین شود. این نشان‌دهنده‌ی تأثیر مثبت عشق بر زندگی انسان است.

۶. نیست از زندانِ یوسف شکوه‌ای زنجیر را

در اینجا، شاعر به داستان یوسف در قرآن اشاره می‌کند و می‌گوید که زنجیر زندان او هیچ ارزشی ندارد. این نشان‌دهنده‌ی امید و آزادی روحی است.

۷. از سفیدی دیدهٔ یعقوب شد صبحِ امید

شاعر به داستان یعقوب و پسرش اشاره کرده و می‌گوید که امید او مانند صبح روشن است. “سفیدی دیده” به معنای اشک و غم است که در نهایت به امید تبدیل می‌شود.

۸. منزلی جز قصر‌شیرین نیست جویِ شیر را

شاعر می‌گوید که هیچ جایی بهتر از قصر شیرین نیست، جایی که شیرینی و زیبایی وجود دارد. این تصویر نشان‌دهنده‌ی آرزوها و مکان‌های دلخواه است.

۹. در به دست‌آوردنِ زلفش مرا تقصیر نیست

شاعر از عشق خود صحبت می‌کند و می‌گوید که در به دست آوردن زلف محبوبش تقصیری ندارد. این نشان‌دهنده‌ی تلاش و آرزو برای رسیدن به عشق است.

۱۰. این رهِ خوابیده کوته می‌کند شبگیر را

شاعر بیان می‌کند که راهی که خوابیده است (بی‌حرکت) شب را کوتاه می‌کند. این تصویر نشان‌دهنده‌ی انتظار و امید است.

۱۱. شیرمردان را نمی‌باشد به زینت التفات

شاعر می‌گوید که شیرمردان (مردان شجاع) به زینت‌ها توجهی ندارند و فقط به خون و شجاعت خود فکر می‌کنند.

۱۲. نیست غیر از خون نگاری دست و پای شیر را

شاعر بیان می‌کند که تنها چیزی که باقی مانده، خون و نشانه‌های جنگ است. این تصویر نشان‌دهنده‌ی سختی‌ها و قربانی‌هایی است که برای شجاعت پرداخته شده‌اند.

۱۳. با علایق برنمی‌آیی، مجرّد شو که نیست

شاعر می‌گوید که اگر کسی با علایق دنیوی درگیر باشد، نمی‌تواند آزادانه زندگی کند و باید از آن‌ها جدا شود.

۱۴. غیر عریانی علاج این خارِ دامنگیر را

شاعر بیان می‌کند که تنها راه درمان مشکلات (خارهای زندگی) عریان شدن (آزاد شدن از قید و بندها) است.

۱۵. تیرِ کج صائب همان بهتر که باشد در کمان

در پایان، شاعر می‌گوید که تیر کج (غلط) بهتر است در کمان بماند تا اینکه بخواهد بی‌تأثیر باشد. این نشان‌دهنده‌ی اهمیت تلاش و کوشش در زندگی است.

در کل، این شعر ترکیبی از احساسات عمیق، عشق، امید، و چالش‌های زندگی انسان‌هاست. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و معانی عمیق، احساسات خود را بیان کرده است.

منبع: روزانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا