آموزشی

معنی و تفسیر شعر «دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت …» از مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

معنی و تفسیر شعر «دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت …» از مجموعه اشعار فروغ فرخزاد رو تو این مطلب بخونید.

اینتین – شعر شماره ۴۰ از مجموعه اشعار فروغ فرخزاد را بخوانید. فروغ نه تنها در زمان خود تأثیرگذار بود، بلکه آثارش الهام‌بخش شاعران و نویسندگان نسل‌های بعدی نیز بوده است. بسیاری از شاعران معاصر تحت تأثیر سبک و مضامین او قرار گرفتند و تلاش کردند تا از دیدگاه‌های او بهره ببرند.

شعر شماره ۴۰

دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت

ای دختر بهار حسد می برم به تو

عطر و گل و ترانه و سر مستی ترا

با هر چه طالبی بخدا می خرم ز تو

بر شاخ نوجوان درختی شکوفه

ای

با ناز میگشود دو چشمان بسته را

میشست کاکلی به لب آب تقره فام

آن بالهای نازک زیبای خسته را

خورشید خنده کرد و ز امواج خنده اش

بر چهر روز روشنی دلکشی دوید

موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او

رازی سرود و موج بنرمی از او رمید

خندید باغبان که سرانجام شد بهار

دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم

دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار

ای بس بهارها که بهاری نداشتم

خورشید تشنه کام در آن سوی آسمان

گویی میان مجمری از خون نشسته بود

می رفت روز و خیره در اندیشه ای غریب

دختر کنار پنجره محزون نشسته بود

تفسیر این شعر

این شعر به زیبایی حس تنهایی و آرزوهای یک دختر را در فصل بهار توصیف می‌کند. در ادامه، هر بخش از شعر را به زبان ساده توضیح می‌دهم:

۱. دختر کنار پنجره: دختر در کنار پنجره نشسته و احساس تنهایی می‌کند. او به زیبایی‌های بهار حسادت می‌کند.

۲. حسادت به بهار: او به بهار حسد می‌برد، زیرا بهار با عطر، گل و موسیقی خود پر از شادی و سرمستی است. او آرزو دارد که بتواند این زیبایی‌ها را داشته باشد.

۳. شکوفه درخت: شاعر به شکوفه‌های درخت اشاره می‌کند که با ناز باز می‌شوند. این تصویر نشان‌دهنده زیبایی و جوانی است.

۴. کاکلی و آب: او به کاکلی (پرنده‌ای زیبا) اشاره می‌کند که در کنار آب نشسته و بال‌های نازکش را به آرامی می‌شوید. این تصویر نشان‌دهنده لطافت و زیبایی طبیعت است.

۵. خورشید و خنده: خورشید با خنده‌اش بر روز روشنی می‌تابد و زیبایی را به ارمغان می‌آورد. اینجا شاعر از شادی طبیعت صحبت می‌کند.

۶. موج و نسیم: نسیم ملایمی می‌آید و رازی را با خود می‌آورد. این راز شاید نشان‌دهنده آرامش و زیبایی زندگی باشد.

۷. خنده باغبان: باغبان خوشحال است که درختی که کاشته، بالاخره شکوفه کرده و بهار آمده است.

۸. سوال دختر: اما دختر با ناامیدی می‌پرسد که چه فایده‌ای از این بهار وجود دارد، زیرا او تجربه‌های تلخی از بهارهای گذشته داشته است که هیچ شادی‌ای برایش نداشته‌اند.

۹. خورشید تشنه: شاعر تصویر خورشیدی را توصیف می‌کند که در آسمان نشسته و گویی در حال انتظار است. این تصویر نشان‌دهنده کمبود شادی و امید در زندگی دختر است.

۱۰. دختر محزون: در پایان، دختر همچنان در کنار پنجره نشسته و احساس غم و تنهایی دارد، حتی در حالی که بهار در بیرون در حال شکوفا شدن است.

به طور کلی، این شعر احساسات عمیق تنهایی، حسادت و ناامیدی یک دختر را در مقابل زیبایی‌های طبیعی بهار نشان می‌دهد. او با وجود زیبایی‌های اطرافش، هنوز هم در دلش غم و اندوه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا