در بیشتر فیلمهای زامبی محبوب، آشوب مردگان زنده شده معمولاً در زمان حال یا در آیندهای پساآخرالزمانی اتفاق میافتد.
اینتین – برای مثال در فیلم World War Z ویروسی در زمان حال گسترش مییابد و باعث ظهور زامبیها میشود، یا در Night of the Living Dead مردگان متحرک در دهه ۱۹۶۰ در مناطق روستایی پنسیلوانیا ویرانی به بار میآورند. سریالهای پرطرفدار زامبی مانند The Walking Dead و All of Us Are Dead نیز بیشتر بر دوران معاصر یا آینده تمرکز دارند تا گذشته.
با این حال، چند فیلم کمتر شناختهشده در ژانر زامبی وجود دارند که ما را به دورانهای تاریخی و قرون وسطی میبرند. در دورهای که هنوز خبری از علم پیشرفته نبود، این آثار با خلاقیت بیشتری علت پیدایش زامبیها را توضیح میدهند یا گاه سراغ توضیحات ماورایی میروند. فارغ از منشأ داستان، اگر از طرفداران ژانر زامبی باشید، این فیلمها برایتان لذتبخش خواهند بود؛ و اگر به تاریخ علاقهمندید، جنبه تاریخیشان نیز برایتان جذاب است.
بهترین فیلمهای زامبی که در قرون وسطی اتفاق میافتند
۹. Rampant (2018)
۸. Black Death (2010)
۷. Rome Against Rome (1974)
۶. Knight of the Dead (2013)
۵. Tombs of the Blind Dead (1972)
۴. The Head Hunter (2018)
۳. The Curse of the Blind Dead (2020)
۲. Season of the Witch (2011)
۱. Army of Darkness (1992)
۹. Rampant (۲۰۱۸)
گانگلیم (با بازی هیون بین) زمانی شاهزادهای خوشچهره و محبوب بود، اما ظهور اندیشههای سیاسی تازه در کره باستان باعث سقوط جایگاه و ثروت او شد. او پس از سالها زندگی در تبعید، به وطن بازمیگردد و درمییابد که قلمروش گرفتار طاعونی مرگبار شده که مردم را به زامبیهای خونخوار تبدیل کرده است. در حالی که وزرای فرصتطلب قصد دارند از این هرجومرج برای کودتا استفاده کنند، گانگلیم برای دفاع از کاخ سلطنتی میجنگد. آیا تلاشهای او نتیجهای خواهد داشت؟
فیلم خشن و پراکشن شیوع ساخته کیم سونگهون، هم ادای دینی به تاریخ است و هم تجلیلی از هنر جذاب سینما. با استفاده از قواعد فراموششدهی سینمای کلاسیک، این اثر اکشن تاریخی-آخرالزمانی ثابت میکند که برای خلق شخصیتهای ماندگار و احساسات عمیق، نیازی به دیالوگهای طولانی نیست. زامبیها نیز در این فیلم کند و بیحال نیستند؛ بلکه سریع، قوی و بیرحماند. برای شکست دادنشان باید سخت تلاش کرد، و همین باعث میشود شاهد نبردهای با شمشیر فراوان و نفسگیری باشیم.
۸. Black Death (۲۰۱۰)
فیلم Black Death تصویری شفاف و خشن از انگلستان در سال ۱۳۴۸، همزمان با شیوع طاعون سیاه، ارائه میدهد. این اثر در ظاهر یک فیلم ترسناک است، اما در عمق خود، مطالعهای قوی در مورد شخصیت و فضای تیرهوتار آن دوران محسوب میشود. در این داستان، راهب جوانی به نام آزموند (با بازی ادی ردمین) مأموریت دارد تا شوالیهای به نام اولریک (شان بین) و گروهش را به روستایی دورافتاده هدایت کند؛ روستایی که بهطرز مرموزی از این بیماری در امان مانده است. اولریک باور دارد که مردم آنجا خدا را فراموش کردهاند، در حالیکه هدف واقعی آزموند از این سفر خطرناک و پرماجرا، پیدا کردن معشوقه پنهانیاش، آوریل (کیمبرلی نیکسون) است، بیآنکه بداند او ممکن است به زامبی تبدیل شده باشد.
فیلم مرگ سیاه پر از پیچشهای غیرمنتظره است و حتی شخصیت اولریک، با وجود ظاهر شریفش، رازی بزرگ در دل دارد. شان بین برای بازی در این نقش تحسین گستردهای دریافت کرد، همانطور که سباستین ادشمید، فیلمبردار، نیز برای تصویربرداری سایهدار و پرجزئیاتش مورد ستایش قرار گرفت. این فیلم درست پیش از حضور بین در سریال بازی تاج و تخت ساخته شد، اما عملکردش در اینجا حتی چشمگیرتر از سریال شبکه HBO است. و بله، مطابق سنت همیشگی، شخصیت او در پایان کشته میشود.
۷. Rome Against Rome (۱۹۷۴)
در فیلم Rome Against Rome، وقتی سرباز رومی گایوس (با بازی اتوره مانی) به استان سالماکیا فرستاده میشود تا دلیل از دست رفتن قلمروهای رومی را بررسی کند، به کشفی هولناک میرسد: دشمنان امپراتوری از جادوی سیاه استفاده میکنند تا سربازان مرده رومی را زنده کرده و آنها را علیه ارتش انسانها به جنگ بفرستند. حالا گایوس باید راهی برای مقابله با این تهدید غیرطبیعی پیدا کند.
در برخی لحظات، به نظر میرسد جوزپه واری، کارگردان فیلم، بیشتر به خلق جلوههای بصری علاقه دارد تا روایت داستان، اما این از جذابیت فیلم نمیکاهد. رم علیه رم نهتنها یکی از فیلمهای دیدنی درباره امپراتوری روم است، بلکه اثری لذتبخش برای علاقهمندان ژانر وحشت محسوب میشود. فیلم همچنین تصویری روشن از چالشهای رهبری در دوران بحران ارائه میدهد؛ گایوس پیش از آنکه بتواند در برابر زامبیها ثابت کند فرماندهای شایسته است، باید با نافرمانی در میان سربازان خود مقابله کند. فرمانده بودن آسان نیست، اما او از پس آن برمیآید.
۶. Knight of the Dead (۲۰۱۳)
داستان فیلم Knight of the Dead در انگلستان قرن چهاردهم و در میانهی شیوع طاعون روایت میشود. گروهی از شوالیههای خسته مسیحی مأموریت دارند تا یک اثر تاریخی-مذهبی مقدس را از میان سرزمین دشمنان عبور دهند. اما خیلی زود درمییابند که نیرویی مرموز باعث شده مردگان دوباره زنده شوند. آنها از هر سو محاصره میشوند و باید هم برای زنده ماندن بجنگند و هم از آن یادگار مقدس محافظت کنند.
مارک اندروز با فیلم شوالیه مردگان یکی از بهترین نمونههای «انسان در برابر زامبی» را در فضایی کاملاً قرونوسطایی خلق کرده است. زامبیها در این اثر کریه، خشن و بیرحماند و فضای خفقانآور فیلم با سایهها و شخصیتهای مرموز پر شده است. بازی بازیگران نیز بسیار قوی برآورد میشود، بهویژه ویوین ویلِلا در نقش زنی که توسط شوالیهها نجات پیدا میکند. فیلم در ارتفاعات اسکاتلند فیلمبرداری شده و مناظر طبیعی چشمنوازی دارد که در کنار فضای تیره و سنگین، ترکیبی هنری و تأثیرگذار خلق میکند.
۵. Tombs of the Blind Dead (۱۹۷۲)
فیلم Tombs of the Blind Dead در دو خط زمانی، یکی در زمان حال و دیگری در قرون وسطی (از طریق فلشبکهای طولانی)، روایت میشود. گروهی از دوستان برای تفریح به شهر قرونوسطایی متروکهای به نام برزانو در مرز اسپانیا و پرتغال میروند. در یکی از شبها، پس از یک مشاجره، ویرجینیا (با بازی ماریا النا آرپون) تصمیم میگیرد شب را در صومعهای قدیمی بگذراند، تصمیمی که مشخص میشود اشتباه است. در همان شب، قبرها باز میشوند و «مردگان نابینا» (شوالیههای معبد باستانی که به جرم جادوگری اعدام شده بودند) از خاک برمیخیزند و به شکار انسانها میپردازند.
فیلم معبد مردگان کور در اوایل دهه ۷۰ میلادی و همزمان با رشد محبوبیت ژانر زامبی (تا حدی به لطف آثار جورج رومرو) ساخته شد و بهموقع توانست جای خود را در میان طرفداران پیدا کند. Tombs of the Blind Dead بیشتر بر ایجاد فضایی ترسناک تکیه دارد تا اکشن بیپایان، و بهجای نمایش مستقیم، با القا و ابهام، ترس را منتقل میکند. از لحظات بهیادماندنی فیلم، صحنهای است که جسد ویرجینیا در سردخانه زنده میشود و نگهبان را میکشد. صحنههای قرونوسطایی فیلم با فیلمبرداری و طراحی صدای چشمگیر، کیفیتی خیرهکننده دارند.
۴. The Head Hunter (۲۰۱۸)
در دوران تاریک قرون وسطی، یک شکارچی-جادوگر با لقب «پدر» (با بازی کریستوفر ریگ) تنها در کلبهای دورافتاده زندگی میکند. او به عنوان جایزهبگیر، هیولاها و زامبیهایی را که مردم پادشاهی مجاور را به وحشت انداختهاند شکار و نابود میکند. تنها دوست او اسبش است، زیرا دخترش سالها پیش به دست یکی از این موجودات کشته شده و او هنوز در پی انتقام است. تمام وقت آزاد این مرد صرف یافتن آن موجود مرموزی میشود که دخترش را به قتل رساند.
فیلم شکارچی سر که در جشنواره Nightmares برنده جایزه بهترین فیلمبرداری شد، اثری هنری و متفاوت در ژانر فانتزی تاریک است. جردن داونی، کارگردان فیلم، با الهام از آثاری چون Quest for Fire، The Witch و Tales From the Crypt، داستانی تیره و خشونتآمیز خلق کرده که هویت، اسطوره و انسانیت را در بستر قرون وسطی بررسی میکند. فیلم در ابتدا بهعنوان داستانی هیولامحور آغاز میشود اما در ادامه به اثری فلسفی درباره سوگ، تنهایی و از دست دادن عزیزان تبدیل میشود.
۳. The Curse of the Blind Dead (۲۰۲۰)
فیلم The Curse of the Blind Dead در قرون وسطی روایت میشود، جایی که فرقهای افراطی تلاش میکند شوالیههای معبد را برای انجام آیینهای خونین احیا کند. در ادامه آرزویشان برآورده میشود، اما وقتی شوالیههای نفرینشده از گور برمیخیزند، همهچیز از کنترل خارج میشود. آنها مرگ و ویرانی به همراه میآورند و جامعه را تا مرز فروپاشی پیش میبرند. حالا پرسش این است که چه کسی میتواند مردم را نجات دهد؟
هرچند بخش زیادی از فیلم با استفاده از جلوههای ویژهی کامپیوتری ساخته شده، نفرین مردگان کور همچنان ارزش تماشا دارد. بازیگران با بازیهای تأثیرگذار خود بیننده را در فضای تیرهی فیلم غرق میکنند. در طول داستان، جامعه مسیری کلیشهای را طی میکند: از انکار تا سرزنش و در نهایت پذیرش. فضای ناامیدکنندهای که در کمتر فیلم زامبی دیده میشود، در این اثر به اوج میرسد. بااینحال، در پایان نوری از امید دیده میشود؛ راهحلی غیرمنتظره از جایی میآید که هیچکس انتظارش را ندارد.
۲. Season of the Witch (۲۰۱۱)
نیکلاس کیج و ران پرلمن در فیلم Season of the Witch نقش دو شوالیهی توتنی را بازی میکنند که پس از سالها جنگهای صلیبی به وطن بازمیگردند، اما به جای افتخار و استقبال، با ویرانی ناشی از طاعون سیاه روبهرو میشوند. کمی بعد، دو مقام کلیسا دختری جوان را به جادوگری و آغاز این طاعون متهم میکنند و از شوالیهها میخواهند او را به صومعهای دوردست ببرند تا کشیشان نفرینش را باطل کنند. در ماجراجویی خطرناکشان، آنها با انواع موجودات اهریمنی، از جمله زامبیها، روبهرو میشوند.
گفته میشود نیکلاس کیج این روزها سختتر از دوران اوج شهرتش کار میکند و در سال در چندین فیلم حضور مییابد، اما فصل جادوگری بدون شک یکی از بهترین نقشآفرینیهای اوست. در این فیلم، او از شوالیهای خسته و سرخورده به قهرمانی شجاع و شکارچی هیولا تبدیل میشود. همکاری مجدد او با کارگردان دومینیک سِنا (که پیشتر در نسخهی بازسازی Gone in 60 Seconds با او کار کرده بود) نیز به بازی روان و طبیعیاش کمک کرده است. این فیلم زامبی قرون وسطایی ترکیبی از اکشن، ترس و ماجراجویی است که هم ذهن را درگیر میکند و هم چشمنواز است.
۱. Army of Darkness (۱۹۹۲)
Army of Darkness، سومین قسمت از مجموعهی Evil Dead، با انفجاری از اتفاقات آغاز میشود. اَش ویلیامز (با بازی بروس کمپبل)، کارمند یک فروشگاه ابزارآلات، ناگهان از طریق یک درگاه زمانی به انگلستان قرون وسطی پرتاب میشود، جایی که سربازان لرد آرتور او را با دشمن اشتباه گرفته و اسیرش میکنند. او با شکست دادن یک زامبی اهریمنی ثابت میکند که در جبههی نیکی است، اما با این کار اشتباهی بزرگ مرتکب میشود و ارتشی از مردگان را بیدار میکند. بااینحال، اگر کسی بتواند با چنین دشمنانی مقابله کند، آن شخص تنها اَش ویلیامز است.
بروس کمپبل در این نقش بیرقیب است و مثل همیشه، درخشان ظاهر میشود. از جلوههای بصری گرفته تا طنز هوشمندانه، همهچیز در این فیلم بینقص است. ارتش تاریکی برندهی جایزهی ساترن برای بهترین فیلم ترسناک سال شد. شگفتآور است که با وجود امتناع یونیورسال از پرداخت ۳ میلیون دلار بودجهی اضافی برای تکمیل پروژه، نتیجه نهایی تا این حد چشمگیر از کار درآمد. این فیلم نهتنها محبوبیت مجموعه مردگان شریر را چند برابر کرد، بلکه به تولد اقتباسهای کمیک و گسترش دنیای این فرنچایز در سالهای بعد انجامید.
منبع: روزیاتو




