با معرفی و خلاصه کتاب « دختری تقریبا معمولی » تو این مطلب همراهمون باشید.
اینتین – با معرفی کتاب « دختری تقریبا معمولی » در ادامه با ما همراه باشید.
معرفی کتاب دختری تقریبا معمولی
طوفان هر لحظه شدیدتر میشود. آتشنشانی هنوز به مدرسه نرسیده و اگر کسی اقدام فوری انجام ندهد، جان بیست و هفت نفر به خطر میافتد. در این شرایط تنها جوردن است که میتواند دوستانش را نجات دهد. کتاب دختری تقریبا معمولی نوشتهی اندرو کلمنتس ما را با دختری مواجه میکند که دچار حس ناکافی بودن است و خود را متوسط و معمولی میداند. او تصور میکند هیچگاه مفید و موفق نخواهد شد، اما واقعهای مهم او را به قهرمان شهر تبدیل میکند.
دربارهی کتاب دختری تقریبا معمولی
جوردن معمولیترین دختری است که میتوانید تصور کنید. نه چندان قد بلند و نه خیلی زیباست. او در همه چیز معمولی است و این موضوع روحش را آزار میدهد. او مانند اغلب نوجوانان دوست دارد در همه چیز از دیگران بهتر باشد، اما هر قدر تلاش میکند، باز هم به ایدئال نزدیک نمیشود. نمراتش در امتحانات خوب است، اما فوقالعاده نیست. با چند نفر از همکلاسیهایش رفیق شده اما بهجز کایلی، با دیگران چندان احساس صمیمیت نمیکند. روی هم رفته جوردن آدم خوب و جالبی است، اما خود را دوست ندارد. حس میکند معمولی بودن، مانع پیشرفت و موفقیتش میشود.
در تمام لحظهها احساس ناکافی بودن او را رها نمیکند. این احساسات برای اغلب ما، بهخصوص دختران نوجوان، بسیار آشناست. جوردن یک فهرست از تواناییها و ضعفهای خود تهیه کرده است؛ تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد، اما حالا آن فهرست به دست همکلاسیهایش رسیده و به وسیلهای برای مسخره کردن او تبدیل شده. حالا همه میدانند کاستیهای او چیست و جوردن صرفاً دختری معمولی و متوسط است. این اتفاق برای او همچون یک رسوایی است بزرگ و بیش از پیش او را به اضطراب دچار کرده. کتاب دختری تقریبا معمولی (About Average) مملو از احساس آشناست. اندرو کلمنتس (Andrew Clements) به ما نشان میدهد، تمام کسانی که از دور معمولی و مانند سایر افراد بهنظر میرسند، ویژگیهای منحصربهفردی دارند که در لحظات بحرانی نمایان میشوند و ما نباید کسی را دستکم بگیریم.
اندرو کلمنتس در داستان روانشناسی دختری تقریبا معمولی، ما را با دختری بهنام مارلی نیز آشنا میکند. مارلی حسود و مخرب است و از هر فرصتی برای آزار دادن جوردن استفاده میکند. جوردن نمیخواهد با مارلی همانند او رفتار کند و قصد دارد با مهربانی و مدارا، ارتباطش با این دختر را ترمیم کند. این کار ساده نیست اما بهترین راه ممکن برای برقراری رابطهی دوستی با مارلی است.
داستان دختری تقریبا معمولی قصهای روانشناختی است که به نوجوانان کمک میکند تا رنگ چشم، قد و… خود را دوست بدارند و استعدادهای منحصربهفرد خود را بهخوبی بشناسند. رمان نوجوان دختری تقریبا معمولی با ترجمهی امیر حیدریباطنی به چاپ رسیده است.
کتاب دختری تقریبا معمولی برای شما مناسب است اگر
حس ناکافی بودن رهایتان نمیکند و در ذهنتان صدایی مسموم مدام میگوید: «تو موفق نمیشوی. تو بیش از حد معمولی هستی بهدرد هیچ کاری نخواهی خورد.»
نوجوانی را میشناسید که اعتمادبهنفس پایینی دارد و خود را همانطور که هست، دوست ندارد.
از خواندن قصههای روانشناسی و انگیزشی نوجوانان لذت میبرید.
در بخشی از کتاب دختری تقریبا معمولی میخوانیم
خیلی خوب بود که خانم لرمون نمیتوانست ذهن آدمها را بخواند، در غیر این صورت حتماً نظرش را عوض میکرد. دلیل خوشحالی جوردن چه بود؟ او تازه متوجه شده بود که, بعد از آن روز، فقط دو جلسۀ دیگر از کلاس علوم تا پایان سال باقی میماند. گردهمایی روز سهشنبه یک روزش را تمام میکرد و روز درختکاری روز دیگر را. روز آخر هم فقط کلاسهای صبح برگزار میشد.
علوم مرا خل میکند…
جوردن لحظهای فکر کرد، با انگشتهایش روی میز ضرب گرفت… دقیقاً تعداد هجاها به اندازۀ یک مصرع هایکو بود.
به لطف آقای ساندرلینگ او حالا به بیماری هایکو مبتلا شده بود.
میتوان تب هایکو نیز به آن گفت. این جمله هم همچون یکی از مصرعهای هایکو بود.
او از بعضی چیزها که سرِ کلاس علوم یاد میگرفت خوشش میآمد و همینطور چیزهایی که با علوم فضایی ارتباط داشتند. اما اینهمه کار آزمایشگاهی؟ اینها باعث میشد او یاد شطرنج بیفتد یک عالم قانون جورواجور، یک دنیا حرکت کوچک و هر چیزی که باید از قبل برایش برنامهریزی کرد.
مغزم دارد از بین میرود…
باز هم یک مصرع دیگر برای هایکو…. عق!
اما نیکی عاشق علوم بود، ذرهذرۀ آن را دوست داشت و اگر نیکی همکار آزمایشگاهی جوردن نبود، همۀ نمرات علومش, به جای متوسط، پایینتر از متوسط میشدند.
البته که او مجبور بود با درس علوم بارها و بارها روبهرو شود، در تمام سالهای مقطع راهنمایی و همینطور دبیرستان… شاید بعداً سادهتر به نظر بیاید. جوردن لحظهای اخم کرد.
منبع | کتابراه





