با ۹ انشا ادبی جدید با موضوع نامه ای به خدا برای دانش آموزان تو این مطلب همراهمون باشید.
اینتین – با ۹ انشا ادبی جدید با موضوع نامه ای به خدا برای دانش آموزان تو این مطلب همراهمون باشید.
۱-انشا در مورد نامه ای به خدا
مقدمه: خدای خوب و مهربان و همراه خواب و بیدار من سلام بر تو، تو که از لایه لایه ی درونم خبر داری، خدای بزرگم، چه سخنی با تو بگویم که ندانی، تو که از همه سلولهای وجودم خبر داری و بر فراز هر کدام پرچمی از عشق تو بالا رفته است.
بدنه: خدای من، دوست قدیمی و همراه همیشگی من، حرفی ندارم که از تو پنهان باشد، خدای من رازی و سخنی مگو ندارم که تو از آن خبر نداشته باشی، دوست و عشق صادق من، بگذار کمی با تو راحت حرف بزنم.
گاهی دلم می گیرد و به گوشه ای می روم و دلم می خواهد با کسی مستقیم سخن بگویم، ولی نمی دانم چرا بندگانت حرف را نگه نمی دارند و بر ملا می کنند. دلم می خواهد خواسته هایم را بگویم و تو خدای خوب من جوابم را بدهی، می خواهم بهترین دعا هایم را بر زبان بیاورم و از تو بخواهم که کمک کنی تا همه دعاها و خواسته هایم دست یافتنی گردد.
خدای دلبر من، مادر و پدرم را به تو می سپارم و می خواهم بهترین نعمت ها را نصیبشان کنی، خدای من اگر روزی دستم به کاری حلال رسید، کمک کن تا دست محرومان بگیرم و یاریگرشان باشم. خدایا می بینی که زهرا دختر همسایه عازم خانه شوهر است ولی جهازی ندارد، خدایا همسایه تازه خانه خریده و قرضش زیاداست، خدایا هر بنده ای را که می بینم درد دارد و گرفتار، یکی فرزند بیمار دارد و دیگری خودش درد می کشد و ان یکی هم مشکل دیگری دارد.
خدای خوب و دوست داشتنی می خواهم بهترین بیمارستان ها را برای مردم بسازم و تو کمک کنی تا هزینه هایش را خودم پرداخت کنم. خدایا می خواهم کودکان بیمار را درمان دهی و من در عوض بندگی کنم و تو را بستایم. خدای من بهترین چیزهای خوب را برای بندگانت می خواهم .
نتیجه گیری: خدای بزرگ از رازها و اسرار و ناگفته های درون هر انسانی خبر دارد ولی گفته که گاهی برای اجابتش باید، به زبان بیاورید و از من طلب کنید و صدا بزنید مرا. خدای مهربانم همه خواسته هایم می دانی بر همه آن خواسته هایی که سالم و دست و حلال است لباس اجابت بپوشان.
۲-انشا ادبی درباره نامه ای به خدا
مقدمه: خدای من بهترین پناه و تکیه گاه من، امروز از زبان همه بندگانت نامه ای برایت می نویسم و می خواهم که کمکشان کنی و درکشان کنی. خدای خوب بعضی از بندگانت تو را فراموش کردند و دست به سوی غیر دراز کردند.
بدنه: دلم هوای نوشتن نامه برای تو خدای خوبم دارد، چه بنویسم و از کجا شروع کنم و تا به کجا بنویسم. عشق من از همه کودکان در بند جنگ و ناملایمات محافظت کن، دل هیچ مادری نشکند و هیچ پدری شرمنده خانواده نشود.
سایه ظلم را از سر مردم دور کن، خدایا می خواهم در هیچ جای دنیا دردی بر بندگان مستولی نشود و هیچ سقفی از غن چکه نکند و هیچ گلی پژمرده بی آبی نشود، دریاها پرآب و درخت و جنگل سبز و همه جا آباد.
پرودگار من عاشق دنیایی غیر تو ندارد و امید لحظاتش تویی، درمان دردش باشد و مرهم زخمش، خداوندا از وطن رانده سقفی جز یاد تو ندارد، پنهاش باش و یاریگرش، خدایا مادر فرزند مرده طاقت درد ندارد، کم دردش شود و نسیم خنک صبر روی دردش بوزان، همدم و همراهم ، من هم حرفی دارم و درخواستی، بگذار در حوالی تو همیشه طعم جرعه زندگیم خوب و خوش و شاد باشد.
بگذار در زیر چادر امن توکل به تو روزهایم آفتابی باشند و شبهایم مهتابی، بگذار در شبهای سرد و فسرده بی کسی یاد و حضور تو گرمای دستانم شود و حال خوبی داشته باشم. من هم بنده ناچیز از درماندگانم که سر نیاز به درگاهت فرود آورده ام خدایا دستانم را لبریز اجابت کن و برایم بهترین ها را مقدر فرما.
خدایا هر صبح به یادت بر می خیزیم و هر شب در پناه دستان تو به آغوش خواب می روم. همه چیز را به دست مهربان و کرم گسترده تو می سپارم.
نتیجه گیری: نامه نوشتن را بهانه کردم و خواسته هایم را گفتم، خدای بزرگ و دانا، هرچه در سینه و دل دارم از آن خبر داری، هر آنچه که مستحق اجابت است بر تو و آنچه که شایسته و صلاح نیست از حوالی من دور کن و آرزویش را هم از من بگیر. خدای قلم و دفتر و قرن وابد ودنیا هیچ رفتاری و عملی در دنیا بر تو پوشیده نیست، هرآنچه که موجب ضلالت است از من و اطرافیان و خانواده ام دور کن.
۳-انشا درباره نامه ای به خدا پایه چهارم
مقدمه:
خدای عزیزم، سلام. نمیدانم این نامه را چگونه شروع کنم، زیرا تو از همه چیز آگاهی و از درون قلبم و همه احساساتم با خبری. اما امروز تصمیم گرفتم که حرفهایم را روی کاغذ بیاورم؛ شاید اینگونه بتوانم بیشتر با تو صحبت کنم و احساساتم را بهتر به تو منتقل کنم.
بدنه:
خداوندا، تو همیشه همراه من بودهای، حتی زمانی که من از تو غافل شدهام. وقتی که احساس تنهایی میکنم و در دریای مشکلات غرق میشوم، یادم میآید که تو در کنارم هستی و هرگز مرا تنها نمیگذاری. این حس امنیت و آرامشی که از تو میگیرم، باعث میشود که بتوانم با سختیها روبهرو شوم و از مسیر زندگی با قدرت عبور کنم.
خدای خوبم، میخواهم از تو تشکر کنم. برای همه چیزهایی که به من دادهای؛ از خانواده و دوستانم گرفته تا نعمتهای کوچکی که شاید همیشه از آنها غافل بودم. هر روز که از خواب بیدار میشوم، هوای تازهای که به ریههایم میکشم، نوری که از پنجره میتابد و گرمای زندگی را به من یادآوری میکند، همه نشانههایی از محبت بینهایت توست.
اما خدایا، همیشه نمیدانم چه چیزهایی برایم خوب است و چه چیزهایی نیست. گاهی خواستههایم را برایت میگویم و بعد از مدتی متوجه میشوم که آنچه تو برایم مقدر کردی، بهتر و صحیحتر بوده است. به همین دلیل، امروز در این نامه به تو میگویم که هر چه تو بخواهی، برای من بهترین است. از تو میخواهم که همیشه مرا در مسیر درست هدایت کنی و کمکم کنی که تصمیمهای درستی بگیرم.
خداوندا، این روزها دنیا پر از مشکلات و نگرانیهاست. بسیاری از انسانها با دردها و رنجهای مختلف دستوپنجه نرم میکنند. از تو میخواهم که به همه آنها صبر و آرامش عطا کنی و دست یاریات را بر سرشان بکشانی. گاهی اوقات، وقتی به دنیا نگاه میکنم، قلبم از دیدن ناعدالتیها و رنجهای انسانها به درد میآید. اما میدانم که تو همه چیز را میبینی و هیچچیز از دیدگان تو پنهان نیست.
خدای عزیزم، از تو میخواهم که به من قدرت بدهی تا بتوانم انسان بهتری باشم؛ کسی که به دیگران محبت میکند و در سختیها یار و همراهشان است. کمکم کن تا بتوانم مهربانتر، صبورتر و بخشندهتر باشم. من میدانم که هیچکس کامل نیست، اما با کمک تو میتوانم هر روز کمی بهتر از دیروز باشم.
نتیجه گیری:
در نهایت، خدایا، این نامهام به پایان میرسد، اما حرفهای من با تو هرگز تمام نمیشود. هر لحظهای که به تو فکر میکنم، احساس میکنم که به آرامش و امید تازهای دست پیدا کردهام. میدانم که تو همیشه در کنارم هستی و همین باعث میشود که با قلبی آرام به زندگی ادامه دهم.
۴-انشا درباره نامه ای به خدا پایه پنجم
مقدمه:
خدایا، امروز تصمیم گرفتم نامهای برایت بنویسم؛ نامهای که شاید نتواند تمام احساساتم را بهطور کامل بیان کند، اما بازتابی از دل شکرگزار و پرسشهای من است. از کودکی همیشه به تو فکر میکردم؛ به قدرت بیکرانت، به عشقی که به تمام موجودات داری و به حکمتی که در همه کارهایت نهفته است. هرچند تو همه چیز را میدانی، گاهی انسان نیاز دارد با تو صحبت کند، مثل دوستی که هر لحظه کنار ماست.
بدنه:
ای خدای بزرگ، قبل از هر چیز، میخواهم بابت همه نعمتهایی که به من و همه مردم عطا کردهای، از تو تشکر کنم. از آفتابی که هر روز بر ما میتابد، از هوایی که تنفس میکنیم و از سلامتی که در بدن ما جاری است. زندگی، هدیهای از سوی توست که گاهی آن را فراموش میکنیم. اما من میخواهم بیشتر به یاد داشته باشم که همه اینها از جانب توست و تویی که همواره از ما مراقبت میکنی.
گاهی زندگی پیچیده میشود و سوالات بیپاسخی در ذهنم میچرخد. چرا دنیا اینقدر پر از سختی و درد است؟ چرا بعضیها با مشکلات بزرگی مواجه میشوند در حالی که دیگران در رفاه و آرامش زندگی میکنند؟ اما میدانم که تو همیشه در کنار ما هستی و همه چیز در جهان طبق حکمت تو جریان دارد. هرچند در لحظات سخت ممکن است درک این مسئله دشوار باشد، اما ایمان دارم که هر اتفاقی که در این دنیا رخ میدهد، به دلیلی است و تو هیچگاه بندگانت را تنها نمیگذاری.
ای خدای مهربان، از تو میخواهم که به من و همه انسانها توانایی بدهی تا با مشکلات زندگی بهتر مقابله کنیم. به ما کمک کن تا در برابر سختیها ایستادگی کنیم و در لحظات سختی نیز امیدمان را از دست ندهیم. هرگاه احساس ضعف یا ناامیدی به سراغم میآید، تنها تویی که میتوانی نور امید را در دلم روشن کنی. به من یاد بده که در هر لحظهای از زندگی به قدرت تو اعتماد کنم و بدانم که تو همیشه بهترینها را برای ما میخواهی.
خدایا، از تو میخواهم که به انسانها محبت بیشتری بدهی. دنیای ما به عشق و مهربانی نیاز دارد. به ما بیاموز که چطور میتوانیم دست یکدیگر را بگیریم و به همدیگر کمک کنیم. در این دنیای پر از اختلاف و نابرابری، به ما یاد بده که انسان بودن یعنی دوست داشتن، بخشیدن و کنار هم بودن. از تو میخواهم که دلهای ما را از کینه، نفرت و حسادت پاک کنی و به ما یاد بدهی که چگونه میتوانیم در کنار هم زندگی بهتری داشته باشیم.
نتیجه گیری:
در پایان، از تو میخواهم که همیشه مرا در مسیر درستی که برایم در نظر گرفتهای، هدایت کنی. راه زندگی پر از انتخابها و چالشهاست و من به کمک و هدایت تو نیاز دارم تا بهترین تصمیمات را بگیرم. قلبم را روشن کن تا همیشه در راه درست قدم بگذارم و به سوی تو نزدیکتر شوم.
۵-موضوع انشا نامه ای به خدا
سلام خداوند مهربان و بخشنده ام!
این بار به جای آن که دست هایم را بالا ببرم و حرف هایم را با صدای بلند و گاهی آهسته و زیر لب به زبان بیاورم تصمیم گرفتم از کلامی که روی کاغذ جاری می شود برای صحبت با تو استفاده کنم که تو ندیده می دانی و نگفته می خوانی.
مانند همیشه ابتدای حرف هایم تنها به بخشش از جانب تو فکر می کنم که پروردگارا مرا ببخش …
خودت می دانی و من اقرار می کنم که همواره در زندگی ام از بخشش و کرم تو سوء استفاده ها کرده ام، همیشه و هر لحظه …
می دانستم داننده اسراری و با این حال به گناهانم ادامه دادم، نمی دانم شاید به خاطر اطمینانی که به گذشت و رحمتت دارم همیشه دلم قرص بوده و هست، همچون کودکی شیطان و بازیگوش که زیر چشمی به مادرش نگاه می کند و پنهانی به شیطتنش ادامه می دهد و می داند با وجود همه سرکشی هایش مادر با دیدن اشک های فرزندش، محکم تر از قبل او را در آغوش خواهد فشرد.
من نیز همان کودک هستم، همان بنده سرکش که می دانم هرچه دارم از توست و از خود هیچ و هیچ ندارم و در نهایت به آغوش گرم تو بازخواهم گشت.
خدای مهربانم! جز تو که دوست واقعی و تکیه گاه محکم و نگهبان همیشگی ام بوده و هستی هیچ ندارم با این وجود چه مغرورانه روی زمین راه می روم، از نعمت های بی دریغ تو کمال استفاده را می برم و زمانی که کوچک ترین چیزی مطابق میلم نباشد بدون تشکر بابت همه آن چه به من بخشیده ای تنها لب به شکوه و شکایت باز می کنم!
خداوندا! قلم و کاغذ را برای ابراز پشیمانی و شرمندگی و طلب بخشش انتخاب کرده ام زیرا که سخت است رو در روی تو بایستم و باز هم مانند همیشه بگویم … مرا ببخش!
می خواهم بگویم من نمی توانم درست باشم، نمی توانم خوب باشم، تربیت خودم را به تو می سپارم که خوب ترین ها نزد توست. کودکی سرکش هستم و تو خدایی صبور، مهربان و بخشنده. من را برای تمامی عمرم ببخش، نه فقط برای این لحظه و نه فقط برای امروز.
۶-انشا در مورد نامه ای به خدا پایه ششم
مقدمه:
خداوندا، ای خالق مهربان و بخشنده! امروز تصمیم گرفتم که به تو نامهای بنویسم. شاید این نامهها بتواند راهی باشد برای اینکه احساسات و حرفهایی که در دلم دارم، را با تو در میان بگذارم. تو کسی هستی که همیشه در کنارم هستی و هر لحظه مراقب منی، حتی اگر نتوانم تو را ببینم یا صدایت را بشنوم.
بدنه:
خدای مهربانم، هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم، اولین چیزی که از تو میخواهم این است که به من کمک کنی تا روز خوبی داشته باشم و بتوانم کارهای درست انجام دهم. میدانم که تو همیشه همراه منی و مراقب هستی که از راه درست دور نشوم. خداجان، من به کمک تو نیاز دارم که با دیگران مهربانتر باشم، با دوستانم و خانوادهام به خوبی رفتار کنم و در مدرسه هم به درسم بیشتر توجه کنم.
گاهی وقتی به مشکلات زندگی فکر میکنم، کمی میترسم. اما وقتی یادم میآید که تو هستی و همیشه از من حمایت میکنی، دوباره آرام میشوم. تو به من قدرت میدهی تا با مشکلات روبرو شوم و به جلو بروم. میدانم که وقتی به تو اعتماد کنم، همه چیز بهتر خواهد شد.
ای خدای عزیزم، از تو میخواهم به همه کسانی که نیازمند هستند کمک کنی. به آنها امید بدهی و مشکلاتشان را حل کنی. مخصوصاً به کودکان بیمار و افراد فقیر کمک کن تا زندگی بهتری داشته باشند. من هم سعی میکنم که با کمکهای کوچک خودم به تو نزدیکتر شوم و کاری کنم که تو از من راضی باشی.
نتیجه:
خدای عزیز، این نامه را به تو نوشتم تا بگویم که چقدر دوستت دارم و چقدر به تو نیاز دارم. میخواهم همیشه در زندگیام حضورت را حس کنم و با کمک تو به آدم بهتری تبدیل شوم. از تو ممنونم که همیشه در کنار منی و به من یاد میدهی که چطور درست زندگی کنم.
با تمام وجود، به تو اعتماد دارم و میدانم که تو بهترین راهنما و دوست من هستی.
۷-انشا درباره خدای مهربان
سعی می کنم یادم بماند که همیشه و همه جا کارهایم را با نام خدا شروع کنم، وقتی نام خدا را قبل از شروع هر کاری می گویم احساس می کنم خداوند یارم شده و اینگونه کارهایم درست پیش می رود.
مادرم همیشه با خدا حرف می زند، او می گوید بهترین دوست ما خداست، او در وقت نماز در تاریکی شب و صبح های زود می گوید:”خدایا ما را ببخش”.
او هر روز صدها بار می گوید:”خدایا ما را ببخش.” وقتی فکر کردم فهمیدم با این همه نعمتی که خدا به ما داده است و ما از خیلی هایش به درستی استفاده نمی کنیم و خیلی از رفتارهای ما اشتباه است اگر روزی صد بار هم بگوییم خدایا ما را ببخش شاید کم هم باشد.
خدا می خواهد ما مثل او شویم تا جهان مان را پر از زیبایی و مهربانی کنیم، خورشید خدا با مهربانی می تابد، آسمان با مهربانی برای ما باران می فرستد، گل ها با زیبایی به ما لبخند می زنند انگار همه دنیا می خواهد مثل خدا باشد پس چرا من مثل خدا نباشم؟!
من هم سعی می کنم همه را دوست داشته باشم و با همه مهربان باشم، با ادب باشم و در مشکلات و سختی ها به خانواده و دوستانم کمک کنم و فرزند عالی و دوست خوبی باشم و سعی می کنم مثل همه آفریده های خدا وظیفه ام را انجام دهم.
اگر خورشید امروز هوس می کرد که نتابد یا ماه امشب روشن نمی شد چه اتفاقی می افتاد؟ چقدر خدا ما را دوست دارد که با وجود این همه اشتباه ما را می بخشد.
خوب بودن سخت نیست فقط باید حواسمان به شیطان باشد و خدا خودش کمکمان می کند.
او بهترین حافظ و مهربان ترین مهربانان است. امروز صبح موقع اذان من هم با همه عالم شروع به عبادت خداوند کردم و احساس می کنم حالا همه موجوداتی که خداوند آفریده است را دوست دارم. احساس می کنم من هم مثل خدا شده ام!
۸-انشا با موضوع نامه به خدا
از همان لحظه که به این دنیای پر از شگفتی قدم نهادم نام تو بر قلبم حک شده و یاد تو در اعماق وجودم سکنی گزیده، تو همیشه بودی و هستی … باران رحمتت همیشه جاری و گرمای محبتت قلبم را گرم کرده است.
بی آنکه بدانم همیشه تو را در همه جا دیده ام، مهرت را در خورشید، خشمت را در صدای رعد، عشقت را در قلب مادران، سخاوتت را در آسمان، بزرگی ات را در کهکشان ها و زیبایی ات را در یک برگ گل رز دیده ام.
سعی کرده ام در سختی های زندگی یاد تو آرامبخش روح و قلبم باشد و در شادی هایم ذکر شکر تو بر زبانم جاری … اگرچه بسیاری اوقات در این کار موفق نبوده ام و گاه با گله و شکایت به درگاهت آمده ام و گاه در اوج شادی ها از یادت غافل شده ام اما تو می دانی که همیشه سعی ام را کرده ام و … من می دانم تو به قدر تلاش انسان ها، نیت آن ها و رقت قلب شان به آن ها توجه خواهی کرد.
هر بار دست نیاز به سویت دراز کرده ام و خالصانه تو را خوانده ام حرف هایم را شنیده ای، گاهی در لحظه اجابتم کرده ای و گاهی که حکمتت دری را در مقابلم بسته، رحمتت بی درنگ گشایش گر دری دیگر بوده است.
می دانم هرچه دارم از توست و هر خیری که در مسیرم به من می رسد از رحمت بی انتهای توست و هر شر و گزندی نتیجه نفس جایز الخطای من!
پروردگارم! گرچه با روی سیاه و قلبی سیاه تر نزد تو می آیم اما تو این بنده ات را یاری کن تا هرگز از مسیر درست زندگی خارج نشود و در لغزش ها و خطاها با پیام و نشانه ها او را از انحراف و کژی ها نجات بده. آمین …
۹-انشا در مورد نامه ای به خدا پایه دوازدهم
مقدمه
در زندگی روزمره، هر یک از ما لحظاتی را تجربه میکنیم که در آنها احساس نیاز به کمک و حمایت داریم. این احساس ممکن است ناشی از مشکلات شخصی، نگرانیها و یا حتی شکرگزاری برای نعمتهایی باشد که در زندگی داریم. در این مواقع، نامهای به خدا میتواند به ما کمک کند تا احساسات خود را بیان کنیم و آرامش پیدا کنیم. در این انشا، به توصیف محتوای یک نامه به خدا میپردازم و احساسات و خواستههای خود را از او بیان میکنم.
بدنه
خدای مهربان،
با سلام و احترام. من به عنوان یکی از بندگان تو، در این نامه میخواهم احساسات و افکار خود را با تو در میان بگذارم. نخست از تو برای تمامی نعمتهایی که به من عطا کردهای، شکرگزاری میکنم. سلامتی، خانواده، دوستان و فرصتهای یادگیری که در زندگیام دارم، همه و همه نشان از محبت و رحمت تو دارد.
اما در کنار این شکرگزاری، نمیتوانم نادیده بگیرم که گاهی اوقات در زندگی با چالشها و مشکلاتی روبرو میشوم. احساس ناامیدی و تنهایی در برخی مواقع بر من غلبه میکند. از تو میخواهم که در این لحظات سخت به من قوت قلب بدهی و یاریم کنی تا بتوانم با مشکلاتم کنار بیایم. من به دنبال راهی برای بهتر شدن و موفقیت هستم و امیدوارم تو مرا در این مسیر هدایت کنی.
همچنین، نگران آیندهام هستم. دنیای امروز پر از تغییرات سریع و چالشهای جدید است. از تو میخواهم که به من کمک کنی تا تصمیمات صحیحی بگیرم و در مسیر درست گام بردارم. قدرت و دانش تو بیپایان است و من به تو اعتماد دارم که بهترین را برای من رقم خواهی زد.
نتیجه
در پایان، با دل پر از امید و ایمان، از تو میخواهم که همیشه در کنارم باشی و مرا یاری کنی. هر بار که در سختیها و چالشها قرار میگیرم، به یاد میآورم که تو همیشه نظارهگر من هستی و من را تنها نمیگذاری. امیدوارم که این نامه، بیانگر احساسات عمیق من به تو باشد و بتوانم در هر شرایطی به تو نزدیکتر شوم. با امید به روشنایی روزهای آینده، این نامه را به پایان میرسانم.
منبع | روزانه




