کتاب

بریده‌هایی از کتاب میراث والدین نابالغ عاطفی (روانشناسی و خودشناسی)

کتاب میراث والدین نابالغ عاطفی (Adult Children of Emotionally Immature Parents) نوشته لینزی سی. گیبسن و ترجمه مائده نصیری شریفی، اثری در حوزه‌ی روان‌شناسی و خودشناسی است که به بررسی تأثیرات والدین نابالغ عاطفی بر فرزندانشان پرداخته است.

اینتین – این کتاب یکی از پرفروش‌ترین و تأثیرگذارترین کتاب‌های روان‌شناسی در دهه اخیر است که به موضوع «والدین نابالغ عاطفی» (Emotionally Immature Parents) می‌پردازد؛ یعنی والدینی که از نظر عاطفی رشد کافی نکرده‌اند و نمی‌توانند نیازهای عاطفی واقعی فرزندان‌شان را ببینند، درک کنند یا برآورده کنند.

لینزی گیبسن این والدین را به چهار دسته اصلی تقسیم می‌کند:

۱. عاطفی/احساسی (Emotional) – خیلی نوسانی، خودمحور و غیرقابل پیش‌بینی

۲. کننده/فعال (Driven) – کمال‌گرا، کنترل‌گر و وظیفه‌محور به شکلی وسواسی

۳.منفعل (Passive) – بی‌تفاوت، اجتنابی و اغلب در برابر خشونت یا مشکلات دیگر اعضای خانواده سکوت می‌کنند

۴. ردکننده (Rejecting) – سرد، دوری‌گزین و گاهی کاملاً طردکننده

تأثیر این والدین بر فرزندان (حتی وقتی بزرگ می‌شوند):

– احساس تنهایی عمیق در کودکی (حتی در خانواده شلوغ)

– مشکل در شناخت و ابراز احساسات خود

– عذاب وجدان دائمی یا احساس «کافی‌نکردن

– تمایل به روابط یک‌طرفه یا جذب شدن به افراد خودشیفته/نابالغ عاطفی

– کمال‌گرایی، خشم سرکوب‌شده، افسردگی یا اضطراب مزمن

مهم‌ترین پیام کتاب:

شما به‌خاطر سردی، بی‌توجهی یا رفتارهای عجیب والدین‌تان مقصر نیستید. این رفتارها ناشی از نابالغی عاطفی آن‌ها بوده، نه کمبود شما.

و مهم‌تر اینکه: شما می‌توانید از این الگوها رها شوید و زندگی عاطفی سالم و روابط رضایت‌بخش داشته باشید، حتی اگر والدین‌تان هرگز تغییر نکنند.

بخش‌های کلیدی کتاب:

– تشخیص دقیق انواع والدین نابالغ عاطفی با مثال‌های واقعی از مراجعان

– توضیح «کودک درون تنها» (Lonely Inner Child) و چطور این بخش هنوز در بزرگسالی فعال است

– تمرین‌های عملی برای:

– قطع وابستگی عاطفی ناسالم به والدین

– ایجاد مرزهای سالم

– بازسازی رابطه با خود واقعی‌تان

– انتخاب روابط بالغ و متقابل در بزرگسالی

این کتاب مخصوص چه کسانی است؟

– کسانی که احساس می‌کنند «با پدر و مادرم هیچ‌وقت واقعاً دیده نشدم»

– افرادی که در روابط عاطفی یا دوستانه مدام نقش «نجات‌دهنده» یا «درمانگر» را بازی می‌کنند

– کسانی که با وجود موفقیت ظاهری، احساس پوچی یا تنهایی عمیق دارند

– درمانگران و مشاورانی که با مراجعان دارای ترومای روابط والد–کودک کار می‌کنند

وضعیت در ایران:

این کتاب به فارسی با ترجمه‌های مختلفی منتشر شده است (معروف‌ترین ترجمه‌ها از نشر لیوسا، نشر ذهن‌آویز و نشر پیکان). همچنین نسخه صوتی آن در اپلیکیشن‌های طاقچه، فیدیبو و کتابراه موجود است.

امتیاز جهانی:

– Goodreads: ۴.۴۲ از ۵ (بیش از ۱۲۵٬۰۰۰ رتبه‌دهی)

– Amazon: ۴.۷ از ۵

یکی از پرتکرارترین نظرات خوانندگان:

«این کتاب انگار زندگی من را صفحه به صفحه توصیف کرده بود. برای اولین بار احساس کردم دیوانه نیستم.»

اگر در خانواده‌ای بزرگ شده‌اید که احساس می‌کردید «چیزی کم است» ولی نمی‌توانستید دقیق بگویید چیست، این کتاب احتمالاً یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که در زندگی‌تان خواهید خواند.

جملاتی از این کتاب
صمیمیت عاطفی یعنی بدانید که کسی را دارید و می‌توانید همه‌چیز را به او بگویید. کسی را دارید که می‌توانید تمام احساساتتان را دربارهٔ همه‌چیز با او مطرح کنید. به‌قدری با این فرد احساس راحتی و امنیت می‌کنید که بتوانید تمام افکارتان را برایش شرح دهید و نوع این ارتباط ممکن است به‌صورت کلامی، ازطریق تبادل نگاه یا حتی کنارهم‌بودن در سکوت کامل باشد. صمیمیت عاطفی عمیقاً رضایت‌بخش است و این احساس را در فرد ایجاد می‌کند که شخصی او را همان‌طور که واقعاً هست می‌بیند. این حس فقط زمانی ایجاد می‌شود که طرف دیگر به‌جای قضاوت‌ کردن شما فقط به‌دنبال شناختنتان باشد.

وقتی والدین پذیرای فرزندشان نیستند یا ازلحاظ عاطفی او را نادیده می‌گیرند، این فرزندان در بزرگسالی انتظار همین رفتار را از بقیه هم دارند. آن‌ها اعتمادبه‌نفس لازم را ندارند تا قبول کنند بقیه می‌توانند به آن‌ها علاقه‌مند باشند؛ بنابراین به‌جای اینکه خواسته‌های خود را مطرح کنند، براثر اعتمادبه‌نفس کم، از اینکه به‌دنبال جلب‌توجه باشند، خجالت می‌کشند و احساساتی متضاد دارند. این افراد باور دارند اگر دربارهٔ نیازهایشان به دیگران اطلاع دهند، برای آن‌ها مزاحمت ایجاد کرده‌اند. متأسفانه این افراد دائماً منتظرند احساس طردشدنی که در کودکی تجربه کرده‌اند، دوباره تکرار شود؛ بنابراین احساساتشان را سرکوب و احساس تنهایی عاطفی را بیشتر در خود تقویت می‌کنند.

والدین نابالغ عاطفی از داشتن احساسات خالص می‌ترسند و در برابر صمیمیت عاطفی کنار می‌کشند. آن‌ها از یک سری مکانیسم برای تطبیق‌پیداکردن استفاده می‌کنند که به‌جای روبه‌روشدن با واقعیت، در برابر آن مقاومت می‌کنند. والدین نابالغ عاطفی با خودشان تعمق و تفکر نمی‌کنند؛ بنابراین به‌ندرت تقصیر را می‌پذیرند یا عذرخواهی می‌کنند. نابالغ‌بودن این افراد آن‌ها را ناسازگار و ازلحاظ عاطفی غیرقابل‌اعتماد می‌کند. وقتی پای برنامه‌های خودشان وسط باشد، چشم‌هایشان اصلاً نیازهای فرزندشان را نمی‌بیند.

خوشبختانه وقتی به‌جای سرکوب‌کردن احساسات خود، شروع کنید به گوش‌دادن به احساساتتان، این احساسات شما را به‌طرف ایجاد نوعی ارتباط واقعی با بقیه خواهد برد. وقتی دلیل احساس تنهایی عاطفی‌تان را بدانید، گام اولتان برای حرکت به جلو این خواهد بود که می‌توانید روابطی راضی‌کننده‌تر ایجاد کنید.

روی پدر و مادری که حاضر نیستند خودشان را تغییر دهند، تمرکز نکنیم. وقتی نابالغ‌بودنِ عاطفی این افراد را درک کنیم، از شر احساس تنهاییِ عاطفی رها خواهیم شد؛ چون می‌فهمیم که غفلت و اهمال آن‌ها به ما ربطی نداشته و مشکلِ خود آن‌ها بوده است. وقتی ببینیم چرا آن‌ها نمی‌توانند عوض شوند، بالاخره می‌توانیم از شر عذابی که به‌خاطر آن‌ها می‌کشیم، رها شویم و همچنین شک‌وتردیدی را که دربارهٔ دوست‌داشتنی‌بودن خودمان داریم کنار بگذاریم.

وقتی دربارهٔ تفاوت‌های بلوغ عاطفی یاد بگیرید، راهی پیدا خواهید کرد تا بفهمید چرا باوجوداینکه دیگران ادعا می‌کنند دوستتان دارند و با شما مهربان‌اند، تا این حد ازلحاظ عاطفی احساس تنهایی می‌کنید.

غفلت عاطفی در کودکی به ایجاد احساس تنهایی عاطفی دردناکی منجر می‌شود که ممکن است روی انتخاب‌های فرد اثرات منفی بلندمدتی بگذارد.

اگر در تمام طول عمرتان با احساس تنهایی عاطفی دست‌وپنجه نرم کرده باشید، نشان می‌دهد که در دوران کودکی پاسخ عاطفی کافی دریافت نکرده‌اید.

اغلب عادت کرده‌ایم فکر کنیم بزرگسال‌ها باید بالغ‌تر از فرزندانشان باشند؛ اما اگر بعضی از بچه‌ها هوشیار به دنیا بیایند و ظرف چند سال ازلحاظ عاطفی در مقایسه با والدین‌شان که چند دهه بیشتر از آن‌ها زندگی کرده‌اند، به بلوغ بیشتری برسند، چه؟

«کتاب میراث والدین نابالغ عاطفی نوشتهٔ لینزی سی. گیبسن راهنمایی روشنگرانه و دل‌سوزانه برای تمام کسانی است که به دنبال درک اثرات بلندمدت بزرگ‌شدن در خانواده‌ای تهی از عاطفه‌اند و می‌خواهند بر این اثرات غلبه کنند. در این کتاب توصیه‌هایی حکیمانه و اقداماتی ساده ارائه شده است که به شما کمک می‌کند از الگوهای قدیمی خلاص شوید و ارتباطی عمیق‌تر با خودتان و دیگران ایجاد کنید و در نهایت به همان شخصی تبدیل شوید که همیشه می‌خواستید باشید.»

«من باید بتونم این مشکل رو تنهایی تحمل کنم. مگه برآورده‌کردن نیازهای عاطفی‌م وظیفهٔ خودم نیست؟» چقدر این فکر سرشار از احساس تنهایی است!

بسیاری از افرادی که ازلحاظ عاطفی نابالغ‌اند، در اوایل دوران زندگی خود «بیش از حد محدود شده بودند» و دامنهٔ پذیرفته‌شدن آن‌ها بسیار محدود بوده است. شخصیت این افراد مانند یک درخت بونسای قدکوتاه بوده که یاد گرفته به‌شکلی غیرطبیعی رشد کند. آن‌ها مجبور بوده‌اند خم شوند تا با محدودیت‌های خانواده‌شان هماهنگ باشند و نتوانسته‌اند آزادانه رشد کنند و به فردی طبیعی با شخصیتی یکپارچه تبدیل شوند که در محیطی دیگر می‌توانسته‌اند باشند.

اگر آن حس پایه‌ای را که نشان می‌دهد چه کسی هستید نداشته باشید، نمی‌توانید یاد بگیرید که چطور باید ازلحاظ عاطفی با دیگران در سطحی عمیق پیوند برقرار کنید. این رشد شخصی محدودشده سبب ایجاد ضعف‌های شخصیتی عمیق‌تر و بیشتری می‌شود که بین افراد نابالغ عاطفی رایج است

آن‌ها احتمالاً به‌هیچ‌وجه اجازه نداشته‌اند تجربه‌های احساسی خود را در کودکی نشان دهند و به‌شکلی یکپارچه درآورند؛ بنابراین در بزرگسالی به افرادی با تناقض احساسی تبدیل شده‌اند. شخصیت این افراد ساختاری ضعیف دارد و آن‌ها احساسات و رفتارهای متضادی از خود نشان می‌دهند. آن‌ها وارد حالات عاطفی گوناگون شده و از آن خارج می‌شوند و هرگز این تناقض‌های خود را درک نمی‌کنند.

وقتی پدر یا مادری در کودکی فرزندشان رفتاری متناقض داشته باشند، این موضوع حس امنیت را در کودک تضعیف می‌کند و باعث می‌شود کودک مدام عصبی باشد. پاسخ والدین نوعی قطب‌نمای عاطفی برای تعیین ارزش خود به کودک می‌دهد؛ بنابراین چنین کودکانی احتمالاً به این باور می‌رسند که تغییر رفتار والدینشان تقصیر آن‌هاست.

احساس تنهایی ناشی از حس نادیده‌گرفته‌شدن توسط دیگران، دردی اساسی مانند جراحت فیزیکی ایجاد می‌کند؛ ولی نمی‌توان اثرات این درد را بیرون از وجود فرد دید. احساس تنهایی عاطفی تجربه‌ای مبهم و شخصی است و دیدن و شرح‌دادنش اصلاً آسان نیست. شاید این حس را به‌صورت حس خالی‌بودن یا تنهابودن در دنیا توصیف کنید. برخی افراد این حس را «احساس تنهایی وجودی» نامیده‌اند؛ اما هیچ‌گونه بُعد وجودی در آن دیده نمی‌شود. اگر این حس را دارید، آن را از خانواده‌تان گرفته‌اید.

وقتی کودکی والدی بالغ داشته باشد، برای جبران احساس تنهایی‌اش فقط کافی است به سراغ والدش برود تا ارتباطی محبت‌آمیز با او ایجاد کند؛ اما اگر والد شما از ایجاد احساسات عمیق بترسد، ممکن است سبب شود از نیاز خودتان برای دلداری‌گرفتن احساس شرمساری ناراحت‌کننده‌ای را تجربه کنید.

منبع: روزانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا