با معنی و تفسیر شعر «گر زان که نهای طالب جوینده شوی با ما …» از دیوان شمس مولانا تو این مطلب مشاهده می کنید.
اینتین – زبان غزلیات مولانا زیبا و شاعرانه است. او با استفاده از تشبیهات، استعارهها و تصاویر شاعرانه، احساسات عمیق خود را به تصویر میکشد و این امر باعث جذابیت خاص اشعارش میشود.
غزل شماره ۷۴
گر زان که نهای طالب جوینده شوی با ما
ور زان که نهای مطرب گوینده شوی با ما
گر زان که تو قارونی در عشق شوی مفلس
ور زان که خداوندی هم بنده شوی با ما
یک شمع از این مجلس صد شمع بگیراند
گر مردهای ور زنده هم زنده شوی با ما
پاهای تو بگشاید روشن به تو بنماید
تا تو همه تن چون گل در خنده شوی با ما
در ژنده درآ یک دم تا زنده دلان بینی
اطلس به دراندازی در ژنده شوی با ما
چون دانه شد افکنده بررست و درختی شد
این رمز چو دریابی افکنده شوی با ما
شمس الحق تبریزی با غنچه دل گوید
چون باز شود چشمت بیننده شوی با ما
تفسیر این شعر
این شعر از مولانا جلالالدین رومی، شاعر و عارف بزرگ ایرانی، است و به موضوع عشق، جستجوی حقیقت و زندگی معنوی میپردازد. بیایید هر بیت را به زبان ساده توضیح دهیم:
۱. گر زان که نهای طالب جوینده شوی با ما
– اگر تو جویای حقیقت و عشق نیستی، به ما بپیوند و تلاش کن تا جوینده شوی.
۲. ور زان که نهای مطرب گوینده شوی با ما
– اگر تو درونت احساس شادی و سرور نداری، بیا و با ما صحبت کن و از دل خود بگو.
۳. گر زان که تو قارونی در عشق شوی مفلس
– حتی اگر در عشق مانند قارون (شخصیت ثروتمند) باشی، باز هم ممکن است در زندگی معنوی فقیر باشی. پس با ما همراه شو.
۴. ور زان که خداوندی هم بنده شوی با ما
– حتی اگر خود را خداوند میدانی، باید به بندگی و تواضع بیفتی و با ما همنوا شوی.
۵. یک شمع از این مجلس صد شمع بگیراند
– یک شمع (عشق و نور) از این مجلس میتواند صد شمع دیگر را روشن کند. یعنی عشق واقعی میتواند دیگران را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
۶. گر مردهای ور زنده هم زنده شوی با ما
– اگر تو مردهای (از نظر روحی)، یا حتی اگر زندهای، بیا و با ما زندگی تازهای پیدا کن.
۷. پاهای تو بگشاید روشن به تو بنماید
– اگر پاهای خود را باز کنی (آماده پذیرش باشی)، نور حقیقت به تو نشان داده خواهد شد.
۸. تا تو همه تن چون گل در خنده شوی با ما
– هدف این است که تو مانند گلی شاداب و خندان بشوی و با ما در شادی شریک باشی.
۹. در ژنده درآ یک دم تا زنده دلان بینی
– بیا و یک لحظه در لباس ساده و عادی (ژنده) وارد شو تا زندهدلها را ببینی.
۱۰. اطلس به دراندازی در ژنده شوی با ما
▪ لباسهای زیبا و تجملاتی را کنار بگذار و به سادگی بیندیش تا با ما همراستا شوی.
۱۱. چون دانه شد افکنده بررست و درختی شد
▪ وقتی دانهای بر زمین افکنده میشود، رشد میکند و به درخت تبدیل میشود. این نماد رشد روحانی است.
۱۲. این رمز چو دریابی افکنده شوی با ما
▪ اگر این رمز (حقیقت) را درک کنی، میتوانی با ما همنوا شوی.
۱۳. شمس الحق تبریزی با غنچه دل گوید
▪ شمس تبریزی (معلم مولانا) به قلبهای جوان و پرشور میگوید که…
۱۴. چون باز شود چشمت بیننده شوی با ما
▪ وقتی چشمانت (درک و فهمت) باز شود، میتوانی حقیقت را ببینی و با ما همراه شوی.
در کل، این شعر دعوتی است به جستجوی عشق و حقیقت، فراتر از ظواهر دنیایی، و تشویق به زندگی معنوی و ارتباط عمیق با دیگران. مولانا در این شعر به اهمیت عشق، دوستی و رشد روحانی اشاره میکند.




