با معنی و داستان ضرب المثل «شتر پیر آواز دهل بسیار شنیده» تو این مطلب همراهمون باشین.
اینتین – درباره ضرب المثل «شتر پیر آواز دهل بسیار شنیده» تو ادامه مطلب بیشتر بخونین :
شتر پیر آواز دهل بسیار شنیده
این ضربالمثل در موقعیتهایی به کار میرود که بخواهند به وضوح بیان کنند فردی آنچنان تجربه و آگاهی دارد که از ادعاهای غیرواقعی، ناامیدکننده و یا حتی چالشهای دشوار کار نمیهراسد. او با اعتماد به نفس و شجاعت به پیش میرود و هرگز از ادامه مسیر خود دست نمیکشد. این فرد با تمام توان و ارادهاش کار را به سرانجام میرساند و به موفقیت دست مییابد.
در برخی مناطق، سنتهای قدیمی عروسی به گونهای بود که عروس را بر روی شتری سوار کرده و به محل برگزاری جشن عروسی میآوردند. این مراسم با شور و شوق خاصی همراه بود و خانواده داماد، دوستان و میهمانان در انتظار ورود عروس به مجلس بودند. هنگامی که شتر حامل عروس به محل جشن نزدیک میشد، نوازندگان با نواختن سازها و ضربزدن بر روی دهلها، فضایی پر از شادی و هیجان ایجاد میکردند و صدای جشن به اوج خود میرسید.
اما اگر شتر انتخاب شده جوان و بیتجربه بود، در چنین موقعیتی ممکن بود به خاطر صدای بلند و هیجانانگیز جشن، به ویژه صدای دهل، دچار ترس و وحشت شود. این ترس میتوانست باعث شود که شتر ناگهان رم کند و در نتیجه عروس را دچار آسیب نماید. به همین دلیل، برای جلوگیری از این مشکلات، معمولاً از شترهای پیرتر و باتجربه استفاده میشد. این شترها به خوبی با سر و صداهای محیط آشنا بودند و هیچگونه تاثیر منفیای بر روی آنها نداشت. در واقع، آنها با آرامش و اطمینان مسیر خود را ادامه میدادند و به این ترتیب، عروس به سلامت و بدون هیچ مشکلی به محل جشن میرسید.
حکایت
روزی کاروانی از دل کویر میگذشت. در میان کاروان، شتری پیر و خسته نیز بود که سالها با کاروانهای گوناگون سفر کرده و بیابانها و سرابها را دیده بود. شتربان جوانی که تازه به قافله پیوسته بود، هر بار که صدای دهل و ساز از دور به گوشش میرسید، هیجانزده میشد و میگفت:
«آه! چه خوش است، لابد در آنجا عروسی است یا جشنی برپاست! کاش زودتر برسیم تا بهرهای از شادی ببریم!»
اما شتر پیر، سرش را پایین میانداخت و آرام میگفت:
«پسرم، فریب دهل از دور را نخور. بسیار شنیدهام این آوازها را. هر کجا صدای دهل است، در کنارش رنجی نهفته است. چه بسا دهلزنها خود گرسنهاند و برای لقمه نانی مینوازند.»
جوان لبخندی زد و گفت:
«تو پیر شدهای و شور زندگی را از یاد بردهای.»
کاروان همچنان رفت تا به دهی رسیدند که از دور صدای دهل میآمد. اما چون نزدیک شدند، دیدند که مردم برای خاکسپاری بزرگی از بزرگان ده جمع شدهاند، و آن صدای دهل نه برای شادی، بلکه برای سوگواری بود.
شتربان جوان ساکت شد. شتر پیر نگاهی به او کرد و گفت:
«پسرم، من سالها در این کویر بودهام؛ هر صدایی از دور زیباست، تا زمانی که به آن نزدیک نشدهای. از دور، دهل شور مینماید، اما از نزدیک، تنها خستگی در گوش میپیچد.»
از آن روز، هرگاه صدایی از دور برمیخاست، جوان با احترام به شتر پیر مینگریست و زیر لب میگفت:
«شتر پیر، آواز دهل بسیار شنیده.»
منبع | روزانه




