کتاب

معرفی و خلاصه کتاب یه چیزی بگو

با معرفی و خلاصه کتاب یه چیزی بگو تو این مطلب همراهمون باشین.

اینتین – اگه دلت می‌خواد یه کتاب بخونی که هم درگیرت کنه، هم دلت رو بلرزونه، «یه چیزی بگو» از اون کتاباست. نویسنده‌اش لاوری هالس اندرسنه و ترجمه‌ی خوب و روانش هم کار حمیدرضا صدره، که قشنگ حال و هوای داستان رو آورده توی دل متن فارسی.

داستان درباره‌ی یه دختر دبیرستانی به اسم ملینداست. یه دختر معمولی که یه اتفاق بزرگ توی زندگیش افتاده، اما هیچ‌کس خبر نداره. اون توی یه مهمونی آخر سال، یه کاری می‌کنه که همه ازش بدشون میاد: با پلیس تماس می‌گیره و مهمونی رو به‌قول بچه‌ها «می‌پَکونه». از همون‌جا همه‌ی مدرسه باهاش قهر می‌کنن. حتی دوستای خودش. اما هیچ‌کس نمی‌دونه چرا اون این کارو کرده.

ملیندا از همه فاصله می‌گیره، دیگه حرف نمی‌زنه، تو خودش می‌ریزه، و تنها جایی که یه ذره احساس زنده بودن می‌کنه، کلاس هنره. جایی که با یه معلم عجیب و متفاوت به اسم آقای فریمن روبه‌رو می‌شه؛ کسی که انگار تنها آدمیه که یه‌ذره از توی دل این دختره خبر داره.

ولی پشت این سکوت، یه حقیقت تلخ خوابیده؛ ملیندا قربانی یه آزار جدی شده، ولی چون هیچ‌کس واقعاً نمی‌فهمه، حتی بعضی‌ها هم قضاوتش می‌کنن، مجبوره با خودش و این درد سنگین دست‌و‌پنجه نرم کنه. تمام کتاب انگار یه فریاد بی‌صداست… فریادی که فقط کافیه یکی بهش گوش بده.

اگه اهل خوندن داستانایی هستی که به مسائل واقعی و مهم توی زندگی نوجوانا می‌پردازن، اونم بدون شعار و قضاوت، «یه چیزی بگو» رو حتماً بخون. روایتش ساده‌ست، اما عمیق. بعضی جاهاش اشکت درمیاد، بعضی جاهاش لبخند می‌زنی، و بیشتر جاهاش دلت می‌خواد بری دست اون دخترو بگیری و بهش بگی: بگو… من صداتو می‌شنوم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا