با معرفی و خلاصه «کتاب رویای دویدن» تو این مطلب همراهون باشین.
اینتین – ببین، اگه دنبال یه داستان الهامبخش و واقعی از دلِ زندگی میگردی که هم دلت رو بلرزونه هم بهت انگیزه بده، کتاب رویای دویدن دقیقاً همون چیزیه که باید بخونی.
داستان دربارهی دختری به اسم جسیکاست. یه دختر ورزشکار، دوندهی حرفهای که دنیایش خلاصه میشه توی دویدن. تا اینکه یه تصادف وحشتناک همه چیز رو عوض میکنه. یه پاشو از دست میده و حس میکنه دیگه هیچچیزی از رویاهاش باقی نمونده. خب، طبیعیه دیگه! یه دونده بدون پا؟ اصلاً مگه میشه؟
اما قصه اینجا تموم نمیشه. جسیکا با اینکه اولش توی تاریکی و ناامیدی دستوپا میزنه، کمکم با کمک دوستاش، خانوادش و حتی یه دوست تازه به اسم رزا، شروع میکنه به دیدن یه روزنهی امید. این رزا، یه دختر باهوش و مهربونه که خودش با یه بیماری خاص زندگی میکنه، اما به جسیکا کمک میکنه تا با شرایط جدیدش کنار بیاد. واقعاً این رابطهشون یکی از قشنگترین بخشهای کتابه.
داستان، پر از لحظههاییـه که بغض میکنی، اشکت در میاد، ولی تهش لبخند میزنی. چون بهت یاد میده زندگی هنوز جریان داره، حتی اگه سختترین بلاها هم سرت بیاد. حتی اگه یه پاتو از دست بدی، میتونی دوباره بدوی… فقط کافیه بخوای و بجنگی
نویسندهش، وندلین ون درانن، خودش قبلاً معلم بوده و معلومه که خوب بلده چطور دل آدمو با قصهاش بلرزونه. کتاب یه ترجمهی خیلی خوب داره از آناهیتا حضرتی که نشر پرتقال منتشرش کرده، و انقدر نثرش روانه که اصلاً دلت نمیخواد کتابو زمین بذاری.
اگه حس میکنی یهکم داغونی، ناامیدی، یا حتی فقط دنبال یه داستان قشنگ و امیدبخشی، رویای دویدن رو حتماً بخون. به خصوص اگه نوجوانی یا یه نوجوان دور و برته که به یه تلنگر انگیزشی نیاز داره. خلاصه بگم: این کتاب یه جادوی کوچیکه که بهت نشون میده حتی با یه پای مصنوعی هم میشه دوباره زندگی رو دوید…