با معرفی و داستان کتاب «دختری که ماه رو نوشید» تو این مطلب همراهمون باشید.
اینتین – اگه دنبال یه کتاب خفن و خیالانگیز میگردی که از همون اولش بکشتت تو دنیای خودش و تا تهِ تهش ولت نکنه، حتماً یه نگاهی به «دختری که ماه را نوشید» بنداز. این کتاب رو یه خانوم خوشقلم به اسم کلی بارنهیل نوشته و فروغ منصور قناعی هم ترجمهش کرده، نشر پرتقال هم چاپش کرده که یعنی معلومه حسابی روش کار شده.
داستانش چیه؟ ببین، یه شهر خیالی هست که مردمش هر سال یه نوزاد بدبخت رو میذارن وسط جنگل و میگن: «ای جادوگر بدجنس، بیا و اینو بگیر، فقط دست از سرمون بردار!» ولی قضیه اینه که اون جادوگر یعنی زان اصلاً آدم بدی نیست، بلکه یه پیرزن مهربونه که بچهها رو نجات میده و میبره یه جای امن. حالا یه روز اشتباهی به جای نور ستاره، نور ماه رو به یه بچه دختر میده و اینجا همه چی میره روی دور تند!
دختره اسمش لوناست، و چون نور ماه رو نوشیده، یه قدرت عجیب و غریب پیدا میکنه. حالا زان میفهمه که باید خودش بزرگش کنه، چون این کوچولو ممکنه همه چی رو بترکونه
داستان خیلی فراتر از یه قصه کودکانهست. درباره انتخاب، اندوه، عشق، قدرت درونی و حتی فریبهای سیاسی زیرپوستیه. ولی همه اینا رو با زبون ساده و یه روایت جذاب گفته که نه بچهها رو خسته میکنه نه بزرگترا رو.
چرا باید بخونیش؟
چون یه داستان جادویی با شخصیتهای خیلی دوستداشتنی داره
چون پر از لحظههاییه که دلت میخواد زودتر بدونی چی میشه
چون حرفای مهمی درباره زندگی، احساسات و شهامت داره
چون اگه اهل فانتزی هستی، احتمالاً عاشق این کتاب میشی
تازه کلی جایزه و افتخار هم گرفته؛ مثل جایزه نیوبری و کلی عنوان «بهترین کتاب سال». خلاصه کم چیزی نیست!
پیشنهاد ویژه برای: نوجوانا، یا اونایی که هنوز یه بخشی از وجودشون بچهمونده و دنبال داستانهای فانتزی و پر از احساس و ماجراجویین.