۵ انشا خوب و جذاب درباره روز دانش آموز و ۱۳ آبان رو تو این مطلب می تونین بخونین.
به گزارش اینتین، دیگه چیزی تا روز دانش آموز و ۱۳ آبان نمونده و احتمالا معلم ها تو این هفته کلی ازتون می خوان که انشا در مورد این روز بنویسین. ما تو این مطلب تصمیم گرفتیم ۵ تا انشا خوب و جذاب درباره روز دانش آموز و ۱۳ آبان براتون بذاریم. اما قبلش بریم یه کم درباره روز دانش آموز بخونیم.
چرا ۱۳ آبان روز دانش آموز شد؟ برای جواب به این سوال باید برگردیم ۴۵ سال قبل یعنی سال ۱۳۵۷. تو ۱۳ آبان ۱۳۵۷ یعنی قبل از انقلاب ۵۷ دو نفر تو اعتراضات که یکیشون دانشآموز بوده تو محوطه دانشگاه تهران هدف تیراندازی مأموران دولت جعفر شریفامامی قرار میگیرن و شهید میشن.
بعد از این اتفاق دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ تعدادی از دانش آموزان مدارس پایتخت بیانیه دادن و اعلام کردن که ما دانش آموزان ایرانی روز شنبه سیزدهم آبان ۱۳۵۷ را به عنوان روز دانش آموز اعلام میکنیم و قصد داریم هر ساله با یاد شهیدان جنبش دانش آموزی در این روز بر وحدت و یکپارچگی خود بیفزاییم.
۵ انشا خوب و جذاب درباره روز دانش آموز و ۱۳ آبان
انشای اول در مورد روز دانش آموز
روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی به روزهای سرنوشتسازی نزدیک میشد، تعدادی از دانش آموزان تهرانی در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همه برسانند.
این جوانان پر شور و معترض، که گروه گروه، داخل دانشگاه تهران شده بودند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کرده بودند ابتدا ساعت یازده صبح، از طرف مأموران شاه، با گاز اشکآور مورد حمله قرار گرفتند؛ اما، به اعتراض خود ادامه داده و با فریاد اللهاکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و ۵۶ تن از دانش آموزان شهید و صدها نفر مجروح شدند. به همین دلیل هر سال برای پاسداشت خون دانش آموزان روز ۱۳ آبان به نام روز دانش آموز گرامی داشته میشود.
اینکه روزی به نام روز دانش آموز در تقویم ما ثبت شده و گرامی داشته میشود بسیار غرور آفرین است و نشان میدهد که چقدر در یک جامعه، دانش آموزان اهمیت و ارزش دارند. اما در همین ایام من به دانش آموزان مناطق محروم فکر میکنم که از داشتن یک مدرسه مناسب و امکانات لازم محرومند.
دانش آموزانی که برای رسیدن به مدرسه باید مسیر دشواری را طی کنند و یا دانش آموزانی که در همین ایام کرونا که نیاز به تلفن همراه و اینترنت دارند، نمیتوانند یک گوشی داشته باشند. دانش آموزانی که سهمشان تنها حسرت و حسرت است. بی شک همه آنها هم دوست دارند درس بخوانند و آینده روشنی را برای خود رقم بزنند. کاش همه با هم فکری به حال آنها میکردیم. کاش کاری از دستمان برمیآمد تا هیچ استعدادی هدر نرود. همه عادلانه از حق تحصیل برخوردار بودند و هیچ دانش آموزی از آینده اش نا امید نبود.
روز دانش آموز میتواند بهانه ای باشد برای اینکه بدانیم دانش آموزان تا کنون نقش پررنگی در تاریخ ایران زمین داشته اند و مثل ۱۳ آبان ۵۷ ، هنوز مظلوم و بی پناه هستند. ۱۳ آبان بهانه ای است تا به نیازهای دانش آموزان بیشتر بیندیشیم و هرچه در توان داریم برای آنها انجام دهیم. همانگونه که دانش آموزان این مرز و بوم نیز وظیفه دارند با قدرت و انگیزه، در برابر سختیها مقاومت کنند و با تلاش و کوشش بیشتر آینده ای پر غرور و با شکوه برای جامعه و وطن خود بسازند.
انشای دوم درباره روز دانش آموز
می بینید ؟ ۱۳ آبان روز حادثه خیزی بوده است در طول تاریخ .
روز سیزده آبان، روز شگفتی است! روزی که حوادث بزرگ و سرنوشت ساز این ملت را در پیشانی خود حک کرده است. و چه عجیب که ردپایی ثابت در تمام این حوادث به چشم می خورد.
ردپای استکبار جهانی در تبعید امام در سال ۴۲ ، در کشتار دانش آموزان و دانشجویان در سال ۵۷ و در نهایت مهر بطلانی که دانشجویان خط امام با تسخیر سفارت آمریکا بر دخالت و دست اندازی های استکبار جهانی در میهن اسلامی مان زدند.
دانش آموزانی که هنگام تبعید امام در سال ۴۲ خردسالانی بیش نبودند ۱۵ سال بعد غیور مردانی در این خاک شدند که بر ظلم و بیداد شوریدند. آنان درس را نه در پشت نیمکت های چوبی کلاس و بر تخته سیاه آن که بر صفحه سپید پیشانی مردمان زجرکشیده در کوچه و بازار آموختند. آنان خود را مجزا از جریان انقلاب نمی دانستند آن روزها همه از پیر و جوان، زن ومرد و کودک در اعتصاب و راهپیمایی شرکت می کردند. در آن روزها حتی گفتگوهای کودکان خردسال نه بر سر بازی ها و بازیچه ها که از ظلم شاه و راهپیمایی ها بود. دانش آموزان چنان سهمی در این جریان داشتند که اگر صفحه ایی از اوراق خونین انقلاب به نام آنان رقم نمی خورد، بر زحمات ، رشادت ها و تلاش های آنان جفا شده بود، آن روزها دانش آموزان، اعلامیه های امام را رونویسی و پخش می کردند ، شبها خطر حکومت نظامی را نادیده می گرفتند و با خط های ابتدایی و ناپخته خود دیوارهای شهر را به شعارهای انقلابی مزین میکردند.
چگونه نوجوانی که در ابتدای زندگی است، به بلوغ فکری و عقیدتی می رسد و خود را در جریان انقلابی وارد می کند که لازمه آن شناخت است؟ اینها را باید در فضای فکری آن عصر و به ویژه در کلام امام جست که اعتراضات فروخفته در درون ملت را که عمری به درازای تاریخ داشت با ایمان و اعتقاد مردم گره زد و از میان آن پرشورترین انقلاب قرن را ساماندهی نمود. در آن روزها شعاری برگرفته از امام شهیدان و آزادگان امام حسین (ع) ورد زبان همگان بود و متفکران بزرگی چون شریعتی و مطهری هم از این پیام به خوبی بهره می جستند: ان الحیاه عقیدهٌ و جهاد.
و امام نیز در تبیین این شعار فرموده است” زندگی یعنی آرمان و مبارزه در راه آن. ان الحیاه عقیده و جهاد. مطلبی که از نظر شیوه تفکر اسلامی هیچ جای تردید در آن نیست،
این است که مرگ از این زندگی ذلت بار بهتر است.( صحیفه نور ، ج ۱۳، صص ۱۸-۲۱۷)
امام خود در رأس مبارزه قرار می گیرد نه اینکه خود گوشه نشینی اختیار کرده مردم را به مبارزه فراخواند. امام گام اول مبارزه را بر می دارد و بر آمریکا، اسرائیل و رژیم پهلوی که دست نشانده اولی و حامی دومی است فریاد می زند و خود رنج تبعید را شجاعانه تحمل می کند. ” من ا ز آن آدمها نیستم که یک حکمی اگر کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود ،من راه می افتم دنبالش. اگر خدای نخواسته یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی بزنم ، می زنم ودنبالش راه می افتم واز هیچ چیزنمی ترسم بحمدالله تعالی.” (صحیفه نور) نوجوانی که امام مرجع تقلید او و خانواده اوست، قدم در راه وی می نهد کلام امام را که برگرفته از کلام الله است به گوش جان می شنود: قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی(قرآن کریم ، سبا/۴۱)
امام همانند دیگر رهبران سیاسی نمی گوید: بروید حزب تشکیل دهید، طرفدار جمع کنید بعد قیام کنید؛ امام نهیب می زند اگر مسلمانید بر شما واجب است که تک تک یا دو به دو با ظلم مبارزه کنید.
این اساس اندیشه امام در مبارزه علیه ظلم ستم شاهی است و می بینیم چون ازجان برخاسته بر دل مرد می نشیند و آنان را از کوچک و بزرگ وارد عرصه می کند. امام ترس از مبارزه را در میان مردم انقلابی اینچنین از بین می برد:” خون شما به پای نهال دینتان فرو می رود و همراه دینتان بالا می آیید که : و لا تحسبن الذین قتلوا فی سیبل الله امواتا بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون… “ثار” شما که خونبهای دین خداست هرگز از بین نمی رود، زیرا خود به همراه خونبها زنده می شود و خونبهای شما “لقاءالله” است و دین خدا زنده می شود و برکت آن می ماند(بنیان مرصوص، صص ۳ و ۳۱)
در سایه این تعالیم است که نوجوان روزهای انقلاب، دانش آموز روزهای پرشور مبارزه و حماسه، از راهپیمایی ها، مبارزات و شعارها بیش از درس های مدرسه، تعلیم یافته و برای فراگیری بیشتر در روز ۱۳آبان ۵۷ مدارس را به تعطیلی می کشاند و راهی دانشگاه تهران می شود.
در آن روز دانش آموز مسلمان ایرانی در خون خود وضو گرفت و به امام خود اقتدا کرد و در قیام نماز تنها خدا را بزرگ و لایق بزرگی خواند و نمازش را، رودرروی معبود و در بهشت او سلام داد.
انشای سوم در مورد روز دانش آموز
دانش آموز قشری از جامعه است که در سالهای آینده بدنه اصلی کشور را تشکیل خواهد داد. بها و ارزش دادن به نوجوانانی که در آینده تصمیم گیران اصلی این مرز و بوم خواهند شد وظیفه اصلی بزرگسالان است. روز ۱۳ آبان که به خاطر رشادتهای نوجوانان در سال ۵۷ به روز دانش آموز مشهور است تنها قطرهای از حضور موثر این نوجوانان در سرنوشت سرزمینمان است.
از شهید فهمیده تا علی لندی. هر دو نوجوان و دانش آموز بودند. یکی در میانه جنگ تحمیلی و دیگری در اواسط جنگ تحریمها زندگی میکرد. عشق به میهن و فداکاری برای جان انسانها ویژگی بارز هر دو شهید والامقام است. شاید فکرش را هم نمیکردیم که یک نوجوان دهه هشتادی با این همه زرق و برقی که در اطرافش هست اینگونه از خود ایثار به خرج دهد. مگر بالاتر از جان هم داریم؟ علی در یک لحظه تصمیم گرفت و جانش را برای نجات دو هموطنش به خطر انداخت. خطری که در نهایت او را به پروردگارش رساند و نامش را تا ابد جاویدان کرد. الگوی علی شهید فهمیده ۱۳ ساله و نوجوانانی بود که در ۱۳ آبان ۵۷ به مبارزه با رژیم شاه پرداختند.
شهید علی لندی نمادی از نوجوانان ایران زمین است که در لحظات بحرانی و حیاتی کشور خود را نشان میدهند. دانش آموزانی که شاید دست کم گرفته شوند ولی در مواقع نیاز از جان و مال خود برای اعتلای ایران اسلامی دریغ نخواهند کرد. نام و خاطره همه شهدای دانش آموز گرامی باد.
انشای چهارم در مورد روز دانش آموز
سیزدهم روز آبان در تقویم جمهوری اسلامی ایران به نام روز دانش آموز ثبت شده است. این مناسبت یادآور حادثه ای است که در ۱۳ آبان سال ۵۷ اتفاق افتاده است. با شروع سال تحصیلی در مهر ۵۷ ، دانشگاه تهران به تدریج تبدیل به مهم ترین مرکز تجمع مخالفان رژیم شاه شد. دانشگاه که سالها به عنوان سنگر آزادی در مقابل حکومت شاه مقاومت کرده بود اینک آغوش خود را به روی مردم گشوده بود. هر روز هزاران نفر از نقاط مختلف شهر به دانشگاه می آمدند تا هم از آخرین رویدادهای انقلاب با خبر شوند و هم در راهپیمایی های خودجوش که اغلب از دانشگاه شروع می شد ، شرکت کنند .
در داخل دانشگاه و پیاده رو های خیابان شاهرضا (انقلاب کنونی) ، عده ای در گوشه و کنار بساط فروش کتاب های ممنوعه معروف به کتاب های جلد سفید را پهن کرده بودند. در دانشکده های مختلف دانشگاه نمایشگاه کتاب و عکس دایر بود. رژیم با وجود اعلام حکومت نظامی، رژیم قادر به کنترل اوضاع نبود. مردم دیگر از ماموران حکومت نظامی که در خیابانها مستقر شده بودند نمی ترسیدند و دولت شریف امامی که نام دولت آشتی ملی برخود نهاده بود، ابتکار عمل را از دست داده بود. رژیم شاه به سرعت به سمت فروپاشی می رفت.
از مهرماه ۵۷ گروه هایی از معلمان به فکر برگزاری اعتصاب و تعطیلی مدارس بودند، اما با وجود آمادگی ذهنی بسیاری از معلمان ، هماهنگی بین مدارس وجود نداشت. بعد از اعتصاب موفق معلمان در اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ که منجر به سقوط کابینه و انحلال مجلس شورای ملی و سنا شد، رژیم دیگر به معلمان اجازه ایجاد تشکل صنفی را نداد. در استانه انقلاب با باز شدن فضای سیاسی، تلاش های پراکنده ای برای تشکیل اتحادیه معلمان صورت می گرفت که به نتیجه نرسید.
محمد درخشش، عده ای از معلمان قدیمی را دور خود جمع کرد و در فکر احیای باشگاه مهرگان بود، معلمان هوادار گروه های چپ نیز در پی ایجاد تشکیلات مورد نظر خود بودند. اما این فعالیت ها از حد تشکیل جلسات ۴۰-۵۰ نفری فراتر نرفت. انجمن اسلامی معلمان که در آبان سال ۵۷ با حضور محمدعلی رجایی که تازه از زندان آزاد شده بود، تاسیس شد دل در گرو انقلاب اسلامی داشت. بوی انقلاب فضا را پرکرده بود و معلمان رغبتی به فعالیت صنفی نداشتند.
در سال تحصیلی ۵۷-۵۸ هشت میلون دانش اموز در۵۲ هزار مدرسه در سراسر کشور درس می خواندند. ۳۷.۵ درصد دانش اموزان دختر و ۶۲.۵ درصد دانش آموزان پسر بودند. تعداد کارکنان اموزش و پرورش اعم از دبیر و آموزگار وکادر اداری و خدماتی ۳۵۰ هزار نفر بود که تقریبا نیمی از انها را زنان تشکیل می دادند. ۱۱ درصد کارکنان اموزش وپرورش دارای مدرک تحصیلی لیسانس یا بالاتر بودند. ( امار دفتر طرح وبرنامه آموزش وپرورش).
برابر آمار سال ۱۳۵۵، حدود ۵۲ درصد از جمعیت ایران «بیسواد» مطلق به معنای فاقد هرگونه توانایی خواندن و نوشتن بودند. پایین بودن نرخ پوشش تحصیلی دختران و این واقعیت که تنها ۱۱ درصد معلمان مدرک کارشناسی داشتند و آمار بالای بیسوادان ،کیفیت نازل توسعه پر زرق و برق آن دوره را نشان می دهد. اما تعداد کارکنان زن ومرد آموزش و پرورش تقریبا برابر بود.
قبل از انقلاب، فعالان سیاسی با ایدئولوژی های متفاوت بر این اعتقاد بودند که مدرسه یکی از مناسب ترین مکانها برای تبلیغات سیاسی است، چرا که ذهن کودکان به زعم آنها کاغذ سفیدی بود که بر آن می توان نقشی ماندگار کشید. ادبیات کودکان از اواخر دهه ۴۰ تا یکی دوسال بعد از انقلاب ، رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت.
فعالان سیاسی به عنوان پوشش موجه یا به عنوان کارگر به کارخانه می رفتند و یا به عنوان معلم در آموزش و پرورش استخدام می شد. گروه های سیاسی از این طریق از بین دانش آموزان مستعد عضوگیری می کردند. معلمانی هم که عضو تشکل های سیاسی نبودند، اما خود را در برابر رژیم می دیدند، با کنایه های سیاسی در پوشش شعر و داستان، رژیم را به باد انتقاد می گرفتند و بذر نارضایتی میان دانش آموزان می پراکندند.
در نیمه دوم سال ۵۷ درس و مشق در مدارس نیمه تعطیل بود. مدیران یا انقلابی شده بودند و یا دیگر اقتدار سابق را نداشتند. معمولا دانش آموزان برخی مدارس به تشویق معلمان و یا تحت تاثیر فضای عمومی جامعه ، مدارس را تعطیل می کردند و به راه پیمایی های انقلابی ملحق می شدند.
روز سیزده آبان ده ها نفر از دانش آموزان دبیرستان های نزدیک دانشگاه تهران با تعطیل کردن کلاسهای درس به سمت دانشگاه راهپیمایی و سر راه خود دبیرستان های دیگر را نیز تعطیل کردند. نزدیک دانشگاه ، سربازان ارتش با شلیک تیر هوایی و انفجار گاز اشکآور به مقابله با دانشآموزان پرداختند و آنها را متفرق کردند. دانشآموزان هم شعارهای «مرگ بر شاه» و «معلم به پا خیز محصلت کشته شد» سر دادند. سربازان در پیادهروی مقابل دانشگاه تا اطراف پارک دانشجو مستقر بودند و دانشجویان و مردم در محوطه دانشگاه، پشت میلههای سبز ، روبهروی سربازان شعار می دادند.
عقربه های ساعت، یازده صبح را نشان می داد ، قرار بود جمعیت که بیشتر آنها دانشجو بودند ، از دانشگاه به سوی منزل آیتالله طالقانی در پیچشمیران راهپیمایی کند. آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری روز نهم آبان از زندان آزاد شده بودند. مردم شعار می دادند و سربازان را دعوت میکردند تا به انقلاب اسلامی و مردم بپیوندند. بر اساس گزارش یک شاهد عینی ناگهان یک سرباز که تحت تاثیر قرار گرفته بود، واحد تحت فرماندهی خود را رها کرد و به سوی مردم دوید، افسر فرمانده به سوی وی شلیک کرد و در گیری آغاز شد.
مردمی که غافلگیر شدهبودند، پشت ماشینها، درختها و در جوی کنار خیابان پناه میگرفتند. عدهای مجروحین را به دانشکده پزشکی میرساندند. گروههای کوچکی از مردم و به خصوص دانشآموزانی که از جاهای مختلف به سوی دانشگاه میآمدند با شنیدن صدای تیراندازی به سوی دانشگاه دویدند. مرکز درگیری در محوطه ورودی دانشگاه جلوی سر در اصلی قرار داشت.
نظامیان وارد محوطه دانشگاه شدند و شروع به تیراندازی و انفجار گاز اشکآور کردند. دانشآموزان و دانشجویان برای خنثی کردن اثرات گاز اشکآور، مقوا و کاغذ و شاخه ها و برگهای خشک درختان را آتش زدند. گروه فیلمبردار تلویزیون دولتی، از تمام این اتفاقات فیلم برداری کرد. کارکنان انقلابی تلویزیون در اقدامی شجاعانه فیلم درگیری های دانشگاه را همان شب در برنامه خبر، به مدت دو دقیقه نمایش دادند.
پخش تصاویر تیراندازی ارتش به سوی مردم بی سلاح، بینندگان میلیونی تلویزیون را به شدت مبهوت و خشمگین کرد. گروه دیگری از تظاهرکنندگان در بیرون دانشگاه به سمت خیابانهای آناتول فرانس (قدس فعلی) و بزرگمهر حرکت کردند و شیشههای ساختمان حزب رستاخیز و نگهبانی برق دانشگاه را شکستند. در خیابان تختجمشید (طالقانی فعلی) بانک صنایع و معادن مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت.
بعد از تیراندازی و خروج ماموران از دانشگاه و انتقال زخمی ها به بیمارستان، تظاهرکنندگان در خیابان های اطراف دانشگاه پلاکاردهایی مانند «دانشگاه شهید داد» و « شهادت ۵۶ نفر در دانشگاه» سردست گرفتند و خبر درگیری و کشتار در دانشگاه را به اطلاع مردم رساندند. مقامات فرمانداری نظامی تهران اعلام کردند که در وقایع دانشگاه در روز ۱۳ آبان ، هیچکس کشته نشده تنها سه نفر مجروح شدهاند. دکتر عبدالله شیبانی، رئیس وقت دانشگاه تهران گفت که درگیریهای روز ۱۳ آبان تنها ۱۴ مجروح بر جا گذاشته است.
روزنامه کیهان به نقل از رادیو ایران، نوشت که تا ساعت ۱۲ شب، دوازده نفر از مجروحانی که در بیمارستان پهلوی منتقل شده بودند درگذشتهاند و حال دو نفر دیگر از آنها وخیم است. بنا به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در میان شهدای انقلاب تنها نام دو نفر به نام های مصطفی حاجی و سید مهدی سید فاطمی ثبت شده که تاریخ شهادتشان ۱۳ آبان ۱۳۵۷ است.
نمایندگان مجلس، سعی کردند، انتقادها را به سمت نخستوزیر وقت و دولت آشتی ملی او جهت دهند، اما شاه همچنان در سیبل شعارهای مردم بود. حادثه ۱۳ آبان ۱۳۵۷ پیامدهای سهمگینی برای حکومت شاه داشت روز ۱۴ آبان تعدادی از ساختمان های دولتی، موسسات عمومی و اتوبوسهای شرکت واحد به نحو مشکوکی به آتش کشیده شد ، ماموران حکومت نظامی هم فقط نظاره می کردند.
ابوالفضل قاضی، وزیر علوم و آموزش عالی، در اعتراض به کشتار دانش آموزان و دانشجویان در ۱۳ آبان استعفا کرد. کابینه شریف امامی هم دو روز بعد و با عمری ۷۰ روزه مجبور به استعفا شد و جای خود را به دولت نظامی غلامرضا ازهاری داد. شاه نیز در پیامی که در ۱۵ آبان از تلویزیون پخش شد، گفت: «من صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم». پیام شاه را مردم نشانه ضعف و زوال رژیم دانستند.
امام خمینی (ره) روز ۱۴ آبان طی پیامی به ملت ایران از اقامتگاه خود در نوفل لوشاتوی فرانسه ، واقعه دانشگاه را محکوم کرد و شاه را مسئول تمام خرابیها و خیانتها دانست. ایشان ضمن دعوت مردم به صبر فرمود: «من از این راه دور چشم امید به شما دوختهام … و صدای آزادیخواهی و استقلالطلبی شما را به گوش جهانیان میرسانم.»
انشای پنجم در مورد روز دانش آموز
انشای خود را به یاد شهید فهمیده آغاز میکنم که با وجودی که یک نوجوان بود ولی درس بزرگی به همه ما داد .
به نام خدا
همه ما میدانیم دانش آموزان آینده سازان یک کشور هستند و تربیت و تحصیل آنها اهمیت زیادی دارد
اما باید از خودمان بپرسیم که به عنوان یک دانش آموز چه وظایفی داریم ؟
حتما بیشتر شما فکر میکنید که جواب فقط یک کلمه است : علم آموزی
جواب شما درست است اما یک دانش آموز خوب بجز درس خواندن و گرفتن نمره های خوب وظایف دیگری هم دارد.
مثلا یک دانش آموز خوب باید از نظر اخلاقی برای خواهر و برادر کوچکتر و دانش آموزان کوچکتر نمونه باشد .
یعنی اخلاقش خوب باشد ، به همه کمک کند ، با دیگران با ادب و احترام برخورد کند ،
دیگران را دوست داشته باشد ، مسئولیت پذیر باشد و منظم و مرتب باشد ، عاقل و فهمیده باشد و خیلی چیزهای دیگر.
بجز این ها یک دانش آموز خوب بیاد بداند که الان بهترین موقع برای یادگیری است و نباید وقت خود تنها با بازی و سرگرمی تلف کند باید حتی در اوقات فراغت خود کارهای مفید انجام دهد کارهایی که در آینده برای خودش و جامعه اش مفید باشد . یک دانش آموز خوب باید سعی کند از سن کم با ایمان باشد و با پرسیدن سوال هایی که در ذهن دارد و خواند کتاب های خوب ایمان و معرفت خود را بالا ببرد و فراموش نکند رضایت خدا مهم تر از هر چیزی در دنیا است .
بعضی کارها مثل خواندن قرآن ، کمک به پدر و مادر در کارها ، پیدا کردن دوست های خوب ، بازی و تفریح به موقع و به اندازه ، انجام تکالیف منظم ، برنامه ریزی و نظم در کارها ، پس انداز و صرفه جویی و خیلی چیز های دیگر باعث میشود شما بتوانید هم آینده خوبی برای خود بسازید و هم الگو بقیه دانش آموزان شوید ، هم پدر و مادر خود را سربلند کنید .