آموزشی

معنی و داستان ضرب المثل «آواز خرکی و رقص شتری»

با معنی و داستان ضرب المثل «آواز خرکی و رقص شتری» تو این مطلب همراهمون باشین.

اینتین – روزی روزگاری، خری از دست صاحبش فرار کرد. توی راه، شتری رو دید که داشت بار می‌کشید. خر به شتر گفت: «تا کی می‌خوای بار ببری؟ بیا با هم فرار کنیم!» شتر هم قبول کرد و با هم راه افتادند.

رسیدند به یه چمنزار و مدتی رو اونجا خوش گذروندند. اما کمی بعد، خوشی زد زیر دل خر و شروع کرد به عرعر کردن. شتر هرچی بهش گفت: «آروم باش، ممکنه صدات رو بشنون!» خر گفت: «خوشحالم و دلم می‌خواد آواز بخونم!»

طولی نکشید که صاحبان خر و شتر پیداشون کردند و به خونه برگردوندنشون. برای اینکه دوباره فرار نکنند، بار خیلی زیادی روی دوششون گذاشتند، اونقدر که خر از پا افتاد و مجبور شدند اونو به پشت شتر ببندند.

شتر که از دست خر دل خوشی نداشت، تا به لب یه دره رسید شروع کرد به رقصیدن! خر هرچی گفت: «اینجا جای رقصیدن نیست!» شتر قبول نکرد و با خوشحالی گفت: «می‌خوام برقصم!» و در نهایت خر رو به ته دره انداخت.

این داستان یادآوری می‌کنه که هر کاری رو باید توی زمان مناسب خودش انجام داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا