آموزشی

درس هشتم فارسی پنجم + معنی شعر ، کلمات ، متضاد و هم خانواده

برای داشتن معنی شعر ، کلمات ، متضاد و هم خانواده درس هشتم فارسی کلاس پنجم ادامه مطلب رو بخون.

اینتین – درس هشتم فارسی پنجم، معنی شعر ، کلمات ، متضاد و هم خانواده با ما همراه باشید.

درس هشتم: دفاع از میهن

معنی شعر های دفاع از میهن فارسی پنجم

۱- چو ایران نباشد، تن من مباد *** بدین بوم و بر، زنده یک تن مباد
معنی: وقتی ایران وجود نداشته باشد وجود و تن من نیز نباشد و در زمان نبودن ایران حتی یک تن نیز در این سرزمین زنده نباشد.

در میان این همه شکوه و جلال، ناگاه تاخت و تازی سهمگین از سوی باختر، آغاز گشت.
معنی: در میان این همه بزرگی و شکوه، ناگهان حمله ای ترس آور و خوفناک از سوی مغرب (مقدونیّه) آغاز شد.

۲- وقتی که اسکندر آهنگ ایران کرد / ۳-هر جا که شهری دید / با خاک، یکسان کرد.
معنی: وقتی که اسکندر مقدونی قصد حمله به ایران را کرد در سر راهش هر جا که شهری را دید آنجا را به طور کامل نابود کرد.

صفحه ۵۹ فارسی پنجم

اسب سردار با یال فروریخته و دم برافراشته، پیش از اسب های دیگر، سوار خود را به بالا می کشاند.
معنی: اسب آریو برزن، سردار و فرماندهی ایرانی، با موی گردنِ فروریخته اش و دم بالا برده اش جلوتر از اسب های دیگر، سوار خود را به بالا می کشاند و پیش میبرد.

من، آریو برزن / فرزند ایرانم / در آخرین سنگر / اینک تنم، جانم
معنی: من، آریو برزن، سردار ایرانی و فرزند میهن عزیزم ایران هستم که در آخرین سنگر زندگی ام قرار گرفته ام اکنون این تن و جان من که برای فدا کردن در راه ایران آماده است.

آیا باید تسلیم شد و چیرگی دشمن را بر خانمان دید و خواری و خفّت را به جان خرید یا جنگید و خاک وطن را از خون خود گلگون کرد؟
معنی: آیا باید در مقابل دشمن تسلیم شد و برتری او را بر کشور دید و تحقیر و کوچک شدن با همه ی وجود را پذیرفت، یا با دشمن جنگید و با جان فشانی و خون خود، خاک وطن را سرخ رنگ نمود.

آریو برزن با شمار اندکی از سپاهیان خود، به سپاه عظیم دشمن، یورش برد. گروهی بسیار از آنان را به خاک افکند.
معنی: آریو برزن با تعداد اندکی از سپاهیانش به سپاه بزرگ دشمن حمله کرد و بسیاری از آنان را کشت.

معنی کلمات درس هشتم فارسی پنجم

مباد: نباشد
یال: موی گردن شیر و اسب
بدین: به این
گویی: انگار
بوم و بر: سرزمین
ناگوار: ناپسند
سلسله: پادشاهی
غرق اندوه شد: بسیار غمگین شد
هخامنشی: یکی از سلسله های ایرانی
سپاه عظیم: لشکر بزرگ
تاسیس کرد: بنا کرد
مانع: بازدارنده
به شمار می رفت: به حساب آمد
خرد: کوچک
خیره کننده: جالب
برآمدگی: برجستگی
جلال: عظمت
ناگوار: ناپسند
تاخت و تاز: حمله و هجوم
اوضاع: شرایط وضعیت
انبوه: بسیار
چیرگی: برتری و تسلط
هجوم: حمله
خانمان: خانه و کاشانه
با خاک یکسان کرد: همه چیز را نابود کرد
گلگون: سرخ شده به رنگ خون
به نومیدی گرایید: دلسرد شد
پیکار: جنگ
آهنگ ایران کرد: تصمیم گرفت به ایران برود
ایستادگی: مقاومت
پارس: فارس
مقدونیه: نام شهری در یونان زادگاه اسکندر
چابک: چالاک

مخالف و متضاد درس هشتم فارسی پنجم

نیرومند ≠ ضعیف
باختر ≠ خاور
انبوه ≠ کم
امید ≠ نا امید
اسیر ≠ آزاد
دشمن ≠ دوست
دلیر ≠ ترسو
زودتر ≠ دیرتر

هم خانواده درس هشتم فارسی پنجم

هجوم= مهاجم، تهاجم
شدت= شدید
مانع= موانع ، منع
اوضاع= وضع

کلمات سخت املایی درس هشتم فارسی پنجم

سلسله – عظمت – شهرت‌طلب – مقدونیه – جنگجو – گذرگاهی – آریوبرزن – اوضاع – نواحی باقی – محاصره – چیرگی – خواری و خفّت – درغلتانند – با قوّت – حیرت‌آور – مانعی – سپاه عظیم – برگزیدند

منبع | همیار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا